پژوهشي در اسباب نزول آيه«اكمال دين» - صفحه 110

پس خبرى كه نقل شده است از طريق ابراهيم بن ابى يحيى و او از عبدالعزيز بن عمر و وى از حسن بن مسلم كه گفت: روز ترويه با روز جمعه مصادف گرديد و پيامبر ـ عليه السلام ـ در حج بود و فرمود: هر كس از شما مى تواند در منى نماز ظهر بگذارد چنين كند، و خود نيز در منى نماز ظهر به جا آوردند و خطبه نخواندند…. اين خبرى جعلى است و در آن تمام اسباب فساد جمع است: ابراهيم بن ابى يحيى به كذب از او ياد شده و به طور كلى مطرود است. ديگر اينكه اين خبر مرسل است و در آن از ابن زبير همراه با ابن ابى يحيى حجاج بن أرطاة نقل شده و روايت او از اعتبار ساقط است وانگهى كذب اين خبر آشكار است، زيرا روز ترويه(روز هشتم ذو الحجة)، در حجةالوداعِ پيامبر ـ عليه السلام ـ روز پنچ شنبه بوده است و روز عرفه، روز جمعه، اين از طريق بخارى روايت شده است….
اگر كسى بگويد: در همه اخبار تنها چنين آمده است كه رسول خدا ـ عليه السلام ـ در عرفه بين نماز ظهر و عصر جمع كرد، مى گوييم: آرى، ولى نماز جمعه نيز خود نماز ظهر است و در هيچ يك از اخبار وارد نشده است كه حضرت آن نماز را به جهر نخواند. جهر خواندن نيز واجب نيست و تنها تفاوت حكم در اين است كه نماز جماعتِ ظهر جمعه در سفر و حَضَر دو ركعت است. ۱
پاسخ اين سخن اين است كه اگر روز عرفه با روز جمعه مصادف بوده و پيامبر(ص) نماز ظهر را به جهر خواند تا نماز جمعه باشد ـ چنانكه ابن حزم ادعا كرده است ـ بيقين راويان حجةالوداع اين موضوع را نقل مى كردند.
روايتى كه ابن حزم آورده و آن را به دليل مخالفت با روايت بخارى تكذيب كرده است، با حجةالوداع بيشتر سازگارى دارد؛ زيرا روز جمعه در آن حج با ايام تشريق در منى مصادف بوده است؛ يعنى پس از عرفه، نه پيش از آن. اين ـ چنانكه خواهد آمد ـ سازگار

1.المحلّى, ج۷,ص۲۷۲

صفحه از 116