به پايان ذو القعده خارج شد.
همچنين غير ممكن است كه روز خروج جمعه بوده باشد، به دليل حديث انس. بنابراين متعين مى گردد كه خروج پيامبر ـ عليه السلام ـ از مدينه روز شنبه بوده و راوى گمان برده كه ماه ذو القعده تمام(30روز)است، اما برحسب اتفاق در آن سال ناقص(29روز) بوده و در روز چهارشنبه پايان يافته و هلال ذو الحجه در شب پنج شنبه ظاهر گرديده است.
مؤيد اين بيان روايت جابر است كه خروج پيامبر از مدينه را پنج يا چهار روز مانده به پايان ذو القعده نقل كرده است. بر اين فرض هيچ راه گريزى از اين تقريب نبوده و هيچ گزيرى از آن نيست. ۱
در كلام ابن كثير عدم اطمينان به اين فروض و تقديرات نمايان است، زيرا بى ترديد آن رأى مشكوك است، به دليل تشكيك خود عمر، و تشكيك سفيان ثورى به روايت بخارى، و تشكيك نسايى و قطع ابن حزم به اين كه سفر پيامبر(ص)روز پنج شنبه بوده است.
همان طور كه ملاحظه مى شود استدلال ايشان بر اين كه خروج پيامبر(ص) در روز پنج شنبه نبوده، مصادره به مطلوب است زيرا مى گويد:«از آنجا كه به تواتر و اجماع ثابت گرديده كه پيامبر ـ عليه السلام ـ روز جمعه در عرفه وقوف كرده…»، يعنى به خود نتيجه اى كه درصدد اثبات آن بوده استدلال كرده است!.
همچنين وى براى اثبات اين كه سفر پيامبر(ص) روز جمعه آغاز نشده به روايت انس استدلال مى كند كه مى گويد: پيامبر نماز ظهر و عصر خواندند و نه نماز جمعه، در حالى كه اين استدلالى است كه قول او را رد و قول اهل بيت(ع) را تأييد مى كند، زيرا روايت حاكى از اين است كه پيامبر(ص) در عرفه نماز جمعه نخوانده. نيز در«سنن نسايى» از جابر نقل شده و ابوداوود هم از ابن عمر روايت كرده كه پيامبر(ص) درعرفه نماز ظهر و عصر به جا آوردند، يعنى نماز جمعه نخواندند، پس چگونه روز عرفه مصادف با جمعه بوده
120
1.سيره ابن كثير, ج۴, ص۲۱۷