متعدد بيان مى نمايد؛ ابن اثير (الكامل، ج2، ص302).
3 ـ اشكال سوم كه پردامنه تر و مهمتر است درباره معنى كلمه «مولى» است. اين كلمه داراى معانى مختلفى نظير: «اولى»، «پسر عمو»، «آزاد كننده برده»، «همسايه»، «هم قَسم»، و… است. شيعه با توجه به شواهد بسيار كه به آنها خواهيم پرداخت مدعى است معناى اين كلمه در اين حديث همان «اولى» و يا به عبارت ديگر «سرپرست» و «ولى» است، ولى برخى عالمان سنى در معناى كلمه مولى شبهه اى را مطرح كرده اند كه به نظر مى رسد اصل اين شبهه از فخر رازى در كتاب «نهاية العقول» باشد كه ديگران نظير قاضى عضد الدين ايجى ۱ و ابن حجر ۲ و فضل بن روزبهان ۳ آن را نقل كرده اند.
قاضى عضد الدين ايجى در «مواقف» مى گويد:
مراد از كلمه «مولى» در روايت غدير «ناصر» است؛ زيرا جمله دعايى پس از آن «اللّهم وال من والاه» به همين معناست و مقصود از «مولى»، «اولى» نيست، چرا كه هرگز وزن مفعل به معناى افعل نيامده است. ۴
ابن حجر هيتمى نيز مى گويد:
ما نمى پذيريم كه معنى «مولى» همان باشد كه آنان (شيعه) ذكر كرده اند، بلكه معناى آن «ناصر» است؛ زيرا حكم «مولى» مشترك بين معانى متعددى نظير: «آزاد كننده برده»، «برده آزاد شده»، «متصرف در امور»، «ناصر» «محبوب» است… ما و شيعه هر دو معترفيم كه اگر منظور از اين روايت، «محبوب» باشد، معنى آن صحيح خواهد بود زيرا على(ع) محبوب ما و آنها است، اما اينكه «مولى» به معنى «امام» باشد نه در شرع و نه در لغت، معهود نيست، اما اينكه در شرع اين گونه نيست نيازى به بحث ندارد و واضح است، امّا اينكه در