نسائى، حاكم نيشابورى، دارقطنى و… نقل ميكند. ۱
علامه ميرحامد حسين نيز همين اشكال را از «نهاية العقول» فخر رازى نقل كرده و سپس در پاسخ، مصادر بسيار متعددى از اهل سنّت را كه صدر حديث را روايت كرده اند معرفى مى كند؛ از جمله: احمد بن حنبل، ابن كثير، نسائى، سمهودى، هندى در «كنزالعمال»، طبرانى و سمعانى و بسيار ديگر. ۲
ابن حجر در «صواعق المحرقة» چون به بى پايگى اين اشكال پى برده است آن را مطرح نمى كند و وجود صدر حديث را در روايات صحيحه مى پذيرد. ۳
5ـ عذر تقصير ديگرى كه برخى در پيشگاه حديث غدير آورده اند اين است كه پس از پذيرش معناى اولى در حديث غدير، اولويت در تصرف را نمى پذيرند، بلكه مى گويند على(ع) اولى است، ولى در اطاعت و تقرب جستن به وى نه اينكه اولى به تصرف باشد تا دلالت برخلافت وى كند.
اين، سخن قاضى ايجى است. ۴ ابن حجر نيز ضمن بيان همين اشكال مدعى شده است كه منظور از حديث به طور قطع همان اولويت است، ولى اولويت در اطاعت و قربت. همين معنا را نيز ابوبكر و عمر از حديث غدير فهميده اند و از اين روى در تبريك به على(ع) گفتند: «امسيت يابن ابى طالب مولى كل مؤمن ومؤمنة»، و نيز گفتار عمر كه به على(ع) مى گفت: «انّه مولاى؛ او مولاى من است» به همين معناست. ۵
نظير همين سخن قبلاً از شهاب الدين احمد بن عبدالقادر شافعى گذشت.
پاسخ به اين اشكال با نگاهى به صورت كامل روايت ـ كه قبلاً مصادر متعدد آن بيان شد ـ كاملاً آشكار و بديهى است. پيامبر اكرم(ص) در ابتدا جمعيت را مخاطب قرار داده و
1.الغدير، ج۱، ص۳۷۱
2.عبقات الانوار، ج۱۰، ص۲۸۸
3.الصواعق المحرقة، ص۶۵
4.شرح المواقف، ج۸، ص۳۶۲
5.همان، ص۶۷