نقد ديدگاه‌هاي اهل سنّت درباره حديث غدير - صفحه 148

۰.در روايتى ديگر حذيفه مى گويد:به پيامبر اكرم(ص) عرض كردم: يا رسول اللّه ما در جاهليت در شر و بدى بوديم و خداوند خير و نيكى برايمان آورد كه اكنون در آن به سر مى بريم، آيا پس از اين نيكى، شرّ و بدى خواهد بود؟ فرمود: آرى، پيشوايانى كه هدايت مرا نمى پذيرند و به سنت من عمل نمى كنند … گفتم وظيفه من چيست؟ فرمود:مى شنوى و اطاعت امر مى كنى اگرچه بر پوست بدنت نواختند (تو را زدند) و مالت را گرفتند بشنو و اطاعت كن. ۱

روايات بسيار ديگرى به همين مضمون در كتاب امارت «صحيح مسلم» آمده است و نيز نظاير آن را المتقى الهندى در «كنز العمال» (ج6، ص50) ذكر نموده است.
11ـ مى رسيم به آخرين اشكال كه به نظر ما اساسى ترين اشكال است و بقيه اشكالات پس از اين و براى توجيه اين اشكال مطرح شده است. اين اشكال داراى روح و باطنى سياسى است.
برخى از عالمان عامه گفته اند: چگونه ممكن است رسول خدا(ص) همه صحابه را به امامت على(ع) دعوت كند ولى آنان با او به مخالفت برخيزند. به عبارت ديگر براى ردّ تمامى نصوص و استدلالات همين كافى است كه ما مى بينيم صحابه رسول خدا(ص) به آن عمل نكرده اند، و اگر بخواهيم اين روايات و نصوص را (اگرچه متواترند) بپذيريم ناچاريم صحابه رسول خدا(ص) و سلف صالح را متهم به زيرپا گذاشتن حق كنيم و البته اين ممكن نيست، پس بناچار نصوص را ترك مى كنيم و مى گوييم منظور از نصوص و روايات چيز ديگرى بوده است.
اين، مضمون سخنى است كه ابن حجر در «صواعق» ۲ آورده است و صريح سخنى است كه شيخ سليم البشرى در «المراجعات» نوشته است، او مى نويسد:
اهل بصيرت نافذ و صاحبان تفكر صحيح صحابه را از مخالفت با رسول

1.همان، ص۲۳۷

2.الصواعق المحرقة، ص۶۸

صفحه از 148