در سده ششم تاريخ اسلامى، ابوالفرج ابن جوزى، دانشمند حنبلى(م.۵۹۷هـ)، كتابى نگاشت تا معاصران كاهل خود را به كوشش بيشتر در حفظ حديث ترغيب كند. ۳ او استدلال كرد كه خداوند مسلمانان را برگزيده تا قرآن و حديث را حفظ كنند؛ در حالى كه آنان كه پيش از مسلمانان بوده اند، به منابع مكتوب[صحف.م] وابسته بوده و توانايى حفظ كردن نداشته اند. مثلا يهوديان تنها به آن سبب به عزير ۴ لقب«پسر خدا» داده اند كه تورات را از حفظ داشته است؛ به عكس، در ميان مسلمانان، يك طفل هفت ساله مى تواند قرآن را از حفظ بخواند. در زمينه حديث نيز چنين اختلافى وجود داشت.«در ميان امّت ها هيچ كس بجز ما گفتار و كردار پيامبر خود را به شيوه اى در خور اعتماد روايت نكرده است؛ زيرا كه در ميان ما، حديث از نسلى به نسل ديگر نقل شده و معتمد بودن[هر] راوى تا جايى كه حديث به پيامبر برسد، بررسى مى شود. امّت هاى ديگر، حديث هاى خود را از منابع مكتوبى روايت مى كنند كه نويسندگان و ناقلان آنها ناشناخته اند