دروغ پردازان در حوزه حديث اهل سنّت - صفحه 90

پيش گفتار

۰.قال النبى(ص):«لقد كثرت علىّ الكذابة فمن كذب علىّ فليتبوّأ مقعده من النار». ۱

اين حديث را كتابهاى معتبر شيعه و سنّى نقل كرده اند؛ بلكه گفته شده كه بيش از 62 نفر از صحابه آن را نقل كرده اند.
يكى از بلاهايى كه دامنگير حديث گرديد، مسئله جعل و وضع حديث بود. برخى افراد مغرض يا بى مسئوليت، به ساختن احاديث جعلى پرداختند تا آنجا كه احمدبن حنبل ادعا كرد:«هفتصد هزار حديث صحيح وجود دارد» و ابوزرعه گفت:«من به همان تعداد در حفظ دارم». ۲ اين حركت كه از قرن اول تا ششم هجرى ادامه داشت، در عامه(اهل سنّت) شتاب بيشترى داشت؛ چرا كه انگيزه هاى جعل براى آنها بيشتر بود.
مهمترين انگيزه هاى جاعلان و عوامل جعل حديث، ۳ عبارت است از:
1ـ توجيه خلافت جانشينان پيامبر(ص) مثل ابوبكر و عمر؛
2ـ تحريكات معاويه براى تثبيت خلافت بنى اميّه(او افرادى مثل كعب الاحبار و ابوهريره را تشويق به حديث سازى مى كرد)؛
3ـ جعل حديث به نفع فرقه هاى مذهبى، مثل كراميّه، خوارج،…؛
4ـ انشعابات كلامى مثل معتزله، اشاعره، مجسمه و… و جعل حديث در اثبات حقّانيت عقايد آنان؛
5ـ جعل حديث به نفع خلافت بنى عباس براى دريافت جايزه يا از ترس و…؛
6ـ داخل شدن اسرائيليات به حوزه حديث، از سوى احبار يهود و عالمان به ظاهر مسلمان، مثل عبداللّه بن سلام، وهب بن منبه و كعب الاحبار؛
7ـ دشمنى برخى زنادقه كه به لباس اسلام در آمده بودند، مثل ابن ابى العوجاء؛
8ـ افتخارات قبايل و شهرها و نسب ها و… كه در فضيلت آنها حديث مى ساختند؛
9ـ جعل حديث از طرف مقدسين و زهّاد براى ترغيب مردم به قرآن خواندن و انجام عبادات؛
10ـ كسب افتخار نقل احاديث تازه، با توجه به احترام فوق العاده مردم نسبت به محدّثان؛
11ـ اختلاف در مسائل فقهى و ظهور مكاتب فقهى شافعى، حنبلى، حنفى و مالكى كه برخى در مدح فقها و يا براى تأييد آراى آنها، اقدام به جعل حديث مى كردند؛
12ـ اجتهاد نادرست(برخى هر مطلبى را كه مورد توافق عقل بود، آن را به صورت حديث نقل كرده، به پيامبر خدا نسبت مى دادند)؛
13ـ قصّه گويى و جعل قصص براى جلب مردم؛
14ـ افراط در تعصب؛
15ـ نقل غرائب به قصد شهرت؛
16ـ جعل سلسله سند عالى براى احاديث ضعيف، جهت منافع و كاربردهاى خاص؛
17ـ پيروى از رؤسا؛
18ـ چيرگى جهالت بر شخص، مثل اهل ظاهر كه خود را متعبّد مى دانستند؛
19ـ جعل احاديث در مسائل كوچك براى تشديد و مبالغه در آن؛
20ـ جدايى برخى اصحاب از ائمّه(ع) و جعل حديث و نسبت دادن به امام(ع) براى تقويت عقيده باطل خود يا اختلاف انداختن بين اصحاب؛
21ـ خطا و سهو كه گاهى متوجه آن خطا هم مى شدند، ولى به خاطر تكبر و… اصلاح نمى كردند؛
22ـ اختلال عقل يا حفظ، در اواخر عمر؛
23ـ براى پيروزى بر خصم در مناظرات؛
24ـ اين مبنا كه «هر كلام نيكويى را مى توان و جايز است كه برايش سند درست كرد و به پيامبر(ص) نسبت داد» موجب جعل بسيارى از احاديث شد. ۴

1.اين حديث را از معتبرترين احاديث شيعه و سنّى دانسته اند؛ بلكه برخى گفته اند از اظهر مصاديق تواتر لفظى است(ر.ك: أضواء على السنة المحمّدية أو دفاع عن الحديث، محمود ابوريّه، بى تا، بى جا، دارالكتاب الاسلامى، ص۳۲۰ و ۵۹؛ علم الحديث، كاظم مدير شانه چى، چاپ سوم، قم، انتشارات اسلامى، ۱۳۶۳ش، ص ۹۳و۱۴۵).

2.أضواء على السنة المحمّدية، ص۲۹۹

3.هر چند امكان دسته بندى كلى عوامل و انگيزه ها وجود نداشت، ولى ترجيح داديم كه عناوين را ريزتر و دقيق تر بياوريم. البته نمونه هاى هر مورد، در لابه لاى بحث جاعلان، خواهد آمد.

4.رجوع شود به: علم الحديث، ص۹۵ به بعد؛ أضواء على السنة المحمّدية، چاپ پنجم، قم، بى تا، ص۱۲۱به بعد؛ الغدير فى الكتاب و السنة والأدب، علامه امينى، چاپ دوم، بيروت، دارالكتب العربى، ۱۳۸۷هـ، ص۲۰۹؛ نخبة الفكر، ابن حجر، ص۳۲(به نقل از دراية الحديث، كاظم مدير شانه چى، ص۹۴).

صفحه از 113