دوازده امام ، در منابع اهل سنّت(2) - صفحه 127

۰.۱.ابن خلاد از رسول خدا(ص) نقل مى كند:من أخاف أهل المدينة أخافه اللّه و عليه لعنة اللّه والملائكة والناس أجمعين. ۱

۰.۲. جابربن عبداللّه از رسول خدا(ص) نقل مى كند:من أخاف أهل المدينة فقد أخاف ما بين جنبىّ؛ ۲

۰.هر كه مردم مدينه را بترساند، تحقيقا مرا ترسانده است.

۰.۳ـ عبداللّه بن عمر از رسول خدا(ص) نقل مى كند:من آذى أهل المدينة آذاه اللّه و عليه لعنة اللّه والملائكة والناس أجمعين. ۳

۰.۴ـ عبادة بن صامت از رسول خدا(ص) نقل مى كند:اللهم من ظلم أهل المدينة وأخافهم فأخفه و عليه لعنةاللّه والملائكة والناس أجمعين، لا يقبل منه صرف و لاعدل. ۴

ملاحظه گرديد كه رسول گرامى اسلام(ص) با چند بيان و دعا، تصريح نموده اند: هركس، مردم مدينه را بترساند، خداوند او را خواهد ترساند و لعنت خدا، فرشتگان و همه مردم، بر چنين فردى باد! هركس مردم مدينه را بترساند، مرا ترسانده است. هر كس، مردم مدينه را بيازارد، خداوند او را عذاب خواهد نمود و لعنت خدا، فرشتگان و مردم بر او باد! خداوندا، هر كس بر مردم مدينه ظلم كرد و آنان را ترساند، بترسانش! و لعنت خدا، ملائكه و همه مردم بر او باد و از اوهيچ عبادتى پذيرفته نيست.
اكنون آيا كسانى مانند معاويه و فرزندش يزيد كه سفارش هاى رسول خدا(ص) را ناديده گرفته اند، مى توانند جانشين پيامبر(ص) باشند؟
معاويه، نخست در سال چهل هجرى و در عهد خلافت على(ع)، بسربن ارطاة را در رأس سپاهى به مدينه فرستاد تا از مردم مدينه براى او بيعت بگيرد. بسر، مردم را تهديد به قتل نمود و جمع كثيرى از آنان را نيز به قتل رساند و بدين وسيله مردم مدينه را وادار ساخت تا با معاويه بيعت كنند. ۵
و بار دوم، در سال 50 و 51 هجرى، به هنگام بيعت گرفتن براى يزيد، به تهديد و ارعاب مردم مدينه پرداخت و به زور از آنان بيعت گرفت. ۶
يزيد نيز در سال 63 هجرى و در جريان«واقعه حرّه»، به حرم پيامبر(ص) لشكر كشيد و مردم مدينه را مورد آزار و اذيّت قرار داد و عده كثيرى از آنان را به قتل رسانيد و ناموس آنان را هتك نمود، تا آنجا كه به نوشته سيوطى، هزار دختر باكره، بكارت خود را از دست دادند. ۷
در واقعه«حرّه» افزون بر مردم عادى، جمعى از صحابه و ياران رسول خدا(ص) و نيز«ام سلمه» همسر آن حضرت، كشته شدند. ۸
قابل ذكر است كه پس از حادثه«حرّه» و در زمان حاكميت ساير حاكمان اموى و عباسى نيز، همواره مردم مدينه، تحت ستم آنان قرار داشته اند.
حال، آيا كسى كه مورد لعن خدا، پيامبر، فرشتگان و مردم قرار دارد، مى توان او را جانشين رسول خدا(ص) دانست؟ كسى كه اعمالش موجب شد تا خداوند به سرعت طومار زندگى او را درهم پيچد؟

1.المعجم الكبير، طبرانى، داراحياءالتراث، ج۷، ص۱۴۳؛ تاريخ الخلفاء، سيوطى، دارالقلم، ص۲۳۳؛ مجمع الزوائد، هيثمى، دارالفكر، ج۳، ص۶۵۹

2.مجمع الزوائد، ج۳، ص۶۵۸؛ كنزالعمال، متقى هندى، الرسالة، ج۱۲، ص۲۳۷؛ مسند احمدبن حنبل، ج۳، ص۳۵۴، ۳۹۳

3.مجمع الزوائد، ج۳، ص۶۵۹؛ كنزالعمال، ج۱۲، ص۲۳۷

4.مجمع الزوائد، چاپ دارالفكر، ج۳، ص۶۵۸(با تصريح به صحت حديث).براى موارد ديگر رجوع شود به روايت ديگرى از سائب بن خلاد در: مسند احمدبن حنبل، ج۴، ص۵۵ و ۵۶؛ المعجم الكبير، ج۷، ص۱۴۴؛ حليةالأولياء، ابونعيم، دارالكتب العلمية، ج۱، ص۳۷۲؛ و نيز روايت ديگرى از جابربن عبداللّه در: التاريخ الكبير، بخارى، دارالفكر، ج۱، ص۱۱۷ و ج۳، ص۱۸۶؛ حليةالأولياء، ج۱، ص۳۷۲؛ كنزالعمال، ج۱۲، ص۲۳۷؛ الترغيب والترهيب، منذرى، چاپ حلبى، ج۲، ص۲۳۲؛ مجمع الزوائد، چاپ قدسى، ج۳، ص۳۰۶. به غيراز موارد پيش گفته، احاديث فراوان ديگرى از رسول خدا(ص) نقل شده است.

5.مروج الذهب، مسعودى، دارالمعرفة، ج۳، ص۳۰ و ۳۱

6.تاريخ الخلفاء، ص۲۱۹، ۲۳۳ و ۲۳۴

7.تاريخ الخلفاء، ص۲۱۹، ۲۳۳ و ۲۳۴

8.تاريخ الخلفاء، ص۲۱۹، ۲۳۳ و ۲۳۴

صفحه از 151