مرحوم آقابزرگ گويد:
على(ع) اين خطبه طولانى را در موضوع ملاحم بيان كرده كه در نهج البلاغة نيست.
آن گاه به نقل از فهرست كتب خطى رضويه مى نويسد:
خطبه اقاليم و چند خطبه ديگر از جمله خطبة البيان و مونقه در مجموعه اى توسط احمد بن يحيى بن احمد بن ناقه جمع آورى شده و محمّد صفار حلّى به سال 729ق، در «واسط» آن را نوشته است.
آقا بزرگ پس از نقل اين مطلب مى گويد:
جست وجوى من درباره شرح حال ابن ناقه به جايى نرسيد. او غير از ابن ناقيا (م485ق) است.
به اعتقاد وى، احتمالاً خطبه اقاليم ـ كه سروى به آن اشاره كرده ـ همان خطبه تطنجيه است ـ كه بُرسى در مشارق آورده ـ و در آخر آن، از اقاليم چهارگانه سخن به ميان آورده است. ۱ تعجب آور است كه صاحب الذريعة، با وجود احاطه بر منابع، كلمات سروى درباره اين خطبه را نياورده و فقط به نام آن ـ كه در جاى ديگر ذكر مى كند ـ اشاره كرده است. بنابراين، احتمال اتحاد اقاليم با تطنجيه درست نيست؛ زيرا كلماتى كه ابن شهرآشوب آورده، در تطنجيه نيست.
بايد گفت كه تنها منبع مربوط به اين خطبه، كتاب المناقب است و به نظر مى رسد آنچه در فهرست رضويه آمده ـ كه نسخه مكتوب 729ق، نيز اين خطبه را دارد ـ از سروى نقل كرده باشد. بنابراين، منابع خطبه متعدد نيست و استناد آن به اميرالمؤمنين دليلى ندارد. ضمن اينكه آنچه ابن شهرآشوب سروى مازندرانى هم نقل كرده، اشاره اى مبهم است و روشن نيست مقصود از مناطق كرك و مل و حيسل و تاويل و تاريس كجاست؟!
3. خطبة البيان
اين خطبه، بسيار طولانى است و تنها در منابع متأخر، بلكه معاصر يافت مى شود و مضمون هيچ قسمتى از آن در نهج البلاغة وجود ندارد؛ مگر گاه كلماتى كوتاه كه آن هم از همان نهج البلاغة به اين خطبه راه يافته است. شايد دسترس ترين منبع آن، كتاب الزام الناصب، نوشته على يزدى حايرى (م 1333ق) است.
در اين كتاب، سه نسخه و به عبارتى سه متن براى خطبة البيان ذكر شده كه هر يك با ديگرى تفاوت هاى زيادى دارد. نسخه اوّل، شامل 35 صفحه به قطع وزيرى (هر صفحه بيست سطر، بدون پاورقى)، نسخه دوم، بيست صفحه و نسخه سوم، حدود ده صفحه از كتاب الزام الناصب را به خود اختصاص مى دهد. مضمون خطبه، معرفى اميرالمؤمنين(ع) به نقل از خود آن حضرت