خطبة البيان و خطبه هاي منسوب به اميرمؤمنان(ع) - صفحه 62

الجرجانى قاضى الرى، قال: حدثنا طوق بن مالك، عن ابيه، عن جده، عن عبداللّه بن مسعود، رفعه إلى على بن ابى طالب(ع): لمّا تولّى الخلافة بعد الثلاثة أتى إلى البصرة فرَقى جامعها و خطب الناس... . ۱
دو نفر اوّل، يعنى محمّد بن احمد انبارى و محمّد بن احمد جرجانى شناخته شده نيستند؛ ضمن اينكه منابع، از شخصى به نام محمّد بن احمد جرجانى به عنوان قاضى رى نام نبرده اند. طوق بن مالك نيز محدث نيست و روايتى از او نقل نشده و در سند هيچ روايتى واقع نشده است، بلكه يكى از فرماندهان هارون الرشيد بود ۲ و در سال 216ق، از دنيا رفت. ۳ همچنين، پدر و جدّ طوق نيز شناخته شده نيستند و ديده نشده كه در سند روايتى از آنان نام برده شود. ضمن اينكه محاسبه زمان مرگ طوق، يعنى سال 216ق، نشان مى دهد كه امكان ملاقات و روايت جدّ او از ابن مسعود، وجود نداشته است و ابن مسعود، سال ها پيش از تولد جدّ طوق بن مالك از دنيا رفته است.
مهم تر از سلسله سند، راوى اصلى، يعنى عبداللّه بن مسعود است. وى پيش از خلافت امير مؤمنان(ع) از دنيا رفت و با توجّه به تصريح خطبه ـكه على(ع) خطبة البيان را پس از خلافت خود در بصره يا كوفه ايراد كرده ـ نمى توان گفت كه در زمان حيات ابن مسعود بيان شده باشد. جالب تر از اين، مرفوع بودن سند است، يعنى بين ابن مسعود و شنونده خطبه، شخص يا اشخاصى وجود دارند و اين مطلب، جاى هيچ گونه توجيهى درباره نادرستى سند خطبه باقى نمى گذارد.
مؤلف بشارة الاسلام گويد:
ما مستند صحيحى براى اين خطبه نيافتيم و هيچ يك از محدثان آن را ذكر نكرده اند. عدم ذكر آن در بحارالأنوار نيز موجب وهن آن است؛ چون مجلسى به اخبار احاطه داشته است. ضمن اينكه اين خطبه تكرار زياد دارد و الفاظ آن روشن نيست. ۴

نقد و بررسى متن خطبه

همان گونه كه گفته شد، خطبه از نظر منبع و سند اعتبارى ندارد و اين دو اشكال براى ردّ آن كافى است. در عين حال، براى اطمينان خوانندگان از جعلى بودن اين خطبه و رفع غبار از نسبت نادرست آن به امير مؤمنان(ع) لازم است به اشكالات محتوايى نيز پرداخته شود. لكن از آنجا كه يكى از محققان معاصر، حق مطلب را ادا كرده و درباره ايرادهاى متن خطبة البيان به تفصيل سخن

1.الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۷۸.

2.تاريخ الطبرى، ج ۸، ص ۳۲۳.

3.تاريخ اليعقوبى، ج ۲، ص ۴۲۴(بيروت).

4.بشارة الاسلام، ص ۸۱.

صفحه از 82