دانسته ۱ كه به نظر مى رسد در ابتدا كلماتى كوتاه ساخته و در طول قرن ها بر آن افزوده اند.
نكته سوم اينكه برخى از شرح هايى كه براى اين خطبه نوشته شده، توسط صوفيان انجام يا انتشار يافته ۲ و در ابتداى نسخه سوم هم مى خوانيم:
اين خطبه نزد علماى طريقت و مشايخ حقيقت، به نقل صحيح و كشف صريح، ثابت شده است. ۳
اين تعبيرات مربوط به صوفيه است. پس از اين گروه، فرقه شيخيه به اين خطبه و شرح آن اهتمام ورزيده اند و اگر نبود اينكه خطبه پيش از تأسيس اين فرقه وجود داشته است، سازنده آن را همين فرقه مى دانستيم؛ چون با اعتقادات باطل و غلوآميز آنان كاملاً متناسب است، اما مى گوييم گويا فردى از صوفيه آن را ساخته و در قرون معاصر توسط شيخيه رواج داده شده است.
خلاصه آنكه سازنده اين متن ـ هر كه بوده و هر نيتى داشته ـ سنت زشتى را پايه گذارى كرده، گناه مروّجان بعدى آن نيز بر عهده او خواهد بود. بيان و نشر آن هم نه تنها خدمتى به اهل بيت و امير مؤمنان نيست، كه تحقير و اهانت به آن امام بزرگوار است. روشن است كه كوچك ترين افترا به مولاى موحدان و امير مؤمنان چه پيامدى دارد.
4. خطبه تُطُنجيه
اين خطبه همچون خطبة البيان بيشتر در منابع متأخر رواج دارد. حجم آن در كتاب الزام الناصب حدود يازده صفحه (به قطع وزيرى و بدون پاورقى)، ولى در منبع اصلى آن مشارق الأنوار تنها پنج صفحه (به همان قطع) است.
به گفته حافظ بُرسى، آن را على(ع) بين كوفه و مدينه بيان فرموده است. ابتدا به كلماتى از خطبه تطنجيه توجّه مى كنيم:
الحمد للّه الذى فتق الأجواء و خرق الهواء و علق الارجاء و أضاء الضياء... أيها الناس، انيبوا إلى شيعتى، والتزموا بيعتى و اظبوا على الدين بحسن اليقين و تمسّكوا بوصى نبيكم الذى به نجاتكم و بحبّه يوم الحشر منجاتكم، فأنا الأمل والمأمول، أنا الواقف على التطنجين، أنا الناظر إلى المغربين والمشرقين، رأيت رحمه اللّه والفردوس رأى العين و هو في البحر السابع يجري في الفلك في زخاخيره النجوم الحبك، و رأيت الارض ملتفة كالتفات الثوب القصور و هى في خزف من التطنج الايمن يلى المشرق والتطنجان
1.كشف الظنون، ج ۱، ص ۷۱۵.
2.معجم مؤلفى الامامية، ج ۲، ص ۶۰۴ ؛ الذريعة، ج ۵، ص ۳۹.
3.الزام الناصب، ج ۲، ص ۲۳۲.