خطبة البيان و خطبه هاي منسوب به اميرمؤمنان(ع) - صفحه 70

براى بى اعتبارى آن كافى است. در عين حال، به كلماتى از متن خطبه ـ كه داراى اشكالات محتوايى است ـ اشاره مى كنيم.

اشكالات متن

مهم ترين اشكالى كه به اين خطبه مى شود، غلوآميز بودن آن است. تعبيرات به كار رفته در آن، كاملاً برخلاف گفتار و سيره اميرالمؤمنين و اهل بيت پيامبر در مبارزه با زياده گويى نسبت به آن بزرگواران است. گرچه ممكن است برخى از كلمات اين خطبه را به گونه اى توجيه كنيم و آن را از دايره غلو خارج نماييم، اما بخش هايى وجود دارد كه توجيه و حمل آن غيرقابل پذيرش است؛ مانند جملات زير:
و لو علمتم ما كان بين آدم و نوح من عجائب اصطنعتها و امم اهلكتها فحق عليهم القول؛ اگر مى دانستيد شگفتى هايى كه بين آدم و نوح به وجود آوردم (خلق كردم) و امت هايى را كه هلاك كردم....
در اين جملات، افعال خداوند به امير مؤمنان نسبت داده شده و مؤكد و مؤيد آن «حق عليهم القول» قرار داده شده، كه مضمون اين تركيب در قرآن فقط براى حق تعالى به كار رفته است. از طرفى نمى توان فعل هاى «اصطنعتها و اهلكتها» را مخاطب فرض كرد يا تصحيف «اصطنعها و اهلكها» دانست تا خلق كننده و هلاك كننده، خداوند معنا شود؛ زيرا پيش از اين، جملات به امام نسبت داده شد؛ كه اگر آنچه در قديم از من سر زده آشكار شود، تعجب خواهيد كرد. شبيه اين جملات بار ديگر اين گونه آمده است:
انا صاحب ثمود و ال آيات، أنا مدمرّها....
كه پيش تر در ابتداى بحث از اين خطبه اشاره شد.
جمله ديگرى كه نشان دهنده غلو است، چهار كلمه «انا الاول وال آخر والظاهر والباطن» است. اين جملات در خطبة البيان نيز آمده بود و به جهت طولانى شدن بحث در آنجا، توضيح اين فقرات را به اينجا محوّل نموديم.
شكى نيست كه اين كلمات، بدون قيد و توضيح، مخصوص ذات اقدس الهى است. در آيه سوم سوره حديد مى خوانيم:
هو الأول وال آخر والظاهر والباطن و هو على كل شى ء قدير.
پس كاربرد آنها براى غير خداوند، مخالفت صريح با قرآن تلقى مى شود و مسلم اينكه نه تنها امامان معصوم، بلكه هر انسان فهميده اى ـ كه كم ترين آشنايى با معارف الهى داشته باشد ـ چنين كلماتى را به غير خداوند نسبت نمى دهد و توجيه آن نيز سرد و جاهلانه خواهد بود. آنچه برخى

صفحه از 82