كار رفته ـ دارد؟ در صورت پذيرش اين نقل، خواهيم گفت كه رسول خدا كلام خود را بلافاصله توضيح داده، ولى در خطبة البيان و تطنجيه تفسير و توضيحى ندارد.
موارد ديگرى از اين كلمات غلوآميز در كتاب المناقب وجود دارد؛ از جمله آنكه مؤلف، بدون ارائه منبع و سند، در رديف قضاوت هاى امير مؤمنان(ع) در دوران خلافتش مى نويسد:
از آن حضرت سؤال شد كه چگونه صبح كردى (حالت چطور است؟)، فرمود: اصبحت و أنا الصديق الاول والفاروق الاعظم وأنا وصى خير البشر و أنا الاول و أنا الاخر و أنا الباطن و أنا الظاهر و أنا بكل شى ءٍ عليم و أنا عين اللّه و أنا جنب اللّه و أنا امين اللّه على المرسلين بنا عُبِداللّه و نحن خزان اللّه في ارضه و سماءه و أنا احيى و اميت و أنا حى لايموت. پس اعرابى از سخن آن حضرت تعجب كرد. از اين رو فرمود: اوّل، يعنى اولين كسى كه به رسول خدا ايمان آوردم. آخر، يعنى آخرين كسى كه او را ديدم. ظاهر، يعنى ظاهر اسلام و باطن، يعنى بطين (مملو) از علم. انا بكل شى ء عليم، يعنى به آنچه پيامبر خبر داده، آگاهم. مُحيى، يعنى سنت رسول اللّه را زنده مى كنم. مميت، يعنى بدعت را از بين مى برم. و أنا حى لا يموت، چون خداوند فرموده است كشتگانِ در راه خدا زنده اند و نزد او روزى مى خورند. ۱
قسمت هاى كوتاهى از اين متن؛ مانند «انا عين اللّه و أنا جنب الله» را ـ كه در مانند الكافى ۲ آمده و قابل حمل است ـ و همچنين جمله «أنا الصديق الاول و الفاروق الاعظم و وصى خير البشر» ـ كه هم صحيح و هم مشهور است ـ مى پذيريم؛ اما ديگر مطالب ـ كه هيچ تناسبى با گفتار امير مؤمنان ندارد ـ كاملاً مردود است.
اين تنها مورد غلوآميز در كتاب ابن شهرآشوب نيست، بلكه اين موارد به قدرى زياد است كه خواننده را نسبت به كتاب وى بدبين مى سازد. او در بيان فضايل امير مؤمنان، فصلى با عنوان «فصل?في ألقابه على حروف المعجم» گشوده كه تعجب آور است. سپس ذيل هر يك از حروف الفبا ده ها لقب تصنّعى براى آن امام آورده كه غالب آنها هيچ شهرتى ندارد و امير مؤمنان به آن خوانده نشده است؛ از جلمه: رضوان، رشيد، زعيم، زاهد يا كلمات الرجل و الرجال كه لقب او معرفى شده است! ذيل حرف «راء» اين القاب را براى امام ذكر مى كند: ال آمر بالعدل، الاول وال آخر والظاهر. ۳
ابن شهرآشوب گويا هر صفتى را كه ممكن بوده امير مؤمنان با آن خوانده شود، لقب او به شمار آورده؛ چنان كه به رجل و رجال اشاره شد. اين مؤلف، بار ديگر در پى عنوان محبّت