رسول خدا به حسنين(ع) مى نويسد:
و قال: انا دحوت أرضها و أنشأت جبالها و فجرت عيونها... و بى و على يدى تقوم الساعة و فىّ يرتاب المبطلون و أنا الأوّل وال آخر والظاهر والباطن و أنا بكل شى ء عليم. ۱
اما اولاً، معلوم نيست «قال» يعنى چه كسى گفت؛ چون پيش از اين كلمه هيچ ارتباطى با آن وجود ندارد و عنوان باب نيز محبّت پيامبر به حسنين(ع) است. ثانياً، روشن نيست اين كلمات كفرآميز و بى مناسبت با بحث و بدون مدرك و سند توسط چه كسى به كتاب المناقب افزوده شده است!
از ديگر مواردى كه كلمه اوّل و آخر را درباره على(ع) به كار برده، آن است كه مى گويد طبرى و ابن ماجه گزارش كرده اند آن حضرت و فضل و قثم فرزندان عباس داخل قبر پيامبر شدند و سپس اضافه مى كند كه به همين جهت، على(ع) فرمود: من اوّل و آخر هستم. ۲ اين سخن هم مانند سخنان قبل، بدون مصدر و سند ارائه شده، ضمن آنكه معنا ندارد كه امير مؤمنان به خاطر ورود و خروج به قبر رسول خدا خود را اوّل و آخر بداند. قطعاً اين كلمات افترا به ايشان است.
نگارنده، پيش از تنظيم اين نوشتار، با ديده اعتبار به كتاب المناقب مى نگريست، ولى وجود چنين كلمات نادرستى جز خدشه به كتاب و مؤلف نخواهد بود. آنچه مسلم است اينكه شرايط و محيط زندگانى مولاى موحدان و امير مؤمنان(ع) اقتضاى بيان چنين كلماتى نداشته است و اطرافيان او ظرفيت اين گونه مطالب را نداشتند؛ چه اينكه بر سر موضوع واضحى چون حكميت، آن بزرگوار را تا حدّ كفر تنزل دادند. مگر خود آن بزرگواران نفرموده اند با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوييد؟!
به هر حال، اگر بنا باشد چنين كلماتى ـ كه به خداى متعال اختصاص دارد ـ گفته شود و سپس به گونه اى توجيه گردد، مى توان گفت كه من خدا هستم و سپس مقصود از خدا را صاحب و مالك دانست، و يا گفت كه انا الربّ، و ربّ، يعنى پرورنده هر چيز. امروزه تا حدودى به كلمات غلوآميز دامن زده شده و چنين توجيهاتى نيز ارائه مى شود، ولى مطمئناً ائمه معصوم(ع) اين روش را نمى پسندند؛ چون ثابت شده كه آن بزرگواران تلاش زيادى براى مبارزه با زياده گويان داشته، حتى آنان را لعن كرده و گاه دستور كشتن نيز صادر كرده اند.
اشكالات ديگرى در متن خطبه تطنجيه وجود دارد كه عبارت اند از:
1. جملاتى در خطبه آمده كه با سيره آن امام سازگار نيست:
و باعث محمّد و ابراهيم لأقتلن أهل الشام بكم قتلات، و أىّ قتلات، و حقى و عظمتى لأقتلن أهل الشام بكم قتلات، و أىّ قتلات و لأ قتلن اهل صفين بكل قتلة سبعين قتله، و لأردن إلى كل مسلم حياة جديدة، و لأسلمن إليه صاحبه و قاتله أن يشفى غليل صدرى منه.