كتابشناسي توصيفي كتب حديث شيعه(1) - صفحه 183

كتاب شناسى توصيفى «كتب حديث شيعه»(1)

مهدى مهريزى

تشيّع با اعتقاد به عصمت امامان(ع) و باور به استمرار نبوت در امامت، از منابع بسيار غنى در دين شناسى برخوردار است. شيعيان، علاوه بر آنچه اهل سنت از اقوال و سيره پيامبر(ص) ـ كه در طول 23 سال صادر شده ـ پذيرفته اند، اقوال و سيره امامان(ع) را ـ كه در طول سيصد و اندى سال پس از پيامبر ظهور يافته ـ نيز باور دارند.
اين گنجينه ها، ميراث حديث شيعه است كه اهل سنّت، خود را از آن محروم ساخته و بدين ترتيب، بزرگترين خسارات علمى را برخود وارد آورده اند.
تا اواسط قرن چهارم كه غيبت كبرا آغاز مى گردد، مدوّنات حديثى شيعه بسيار بود. شيخ حرّعاملى در«وسائل الشيعة»، رقم آنها را 6600 گفته است. ۱ مجلسى اول، در «روضةالمتقين»، رقم را به هشت هزار رسانده است. ۲ برخى از نويسندگان معاصر، عناوين 1695 عدد از اين مدوّنات را ارائه كرده اند. ۳ علامه تهرانى در«الذريعة»، ذيل كتاب حديث، 738 كتاب ۴ و ذيل عنوان اصول اربعمأة، 117 اصل را نام برده است. ۵
پس از قرن چهارم كه دوره اول حديث شيعه به پايان مى رسد، تا قرن چهاردهم نيز كتب بسيارى تأليف شده است.
گرچه از آثار دوره اول، اطلاعاتى اندك در اختيار است، اما باب بحث و تحقيق در آن گشوده است و مى تواند فوائد علمى بسيار به همراه داشته باشد. شناختن آنها و حتى فهرست كردن عناوين آنها امرى لازم و ضرورى است؛ چنانكه معرفى و شناساندن كامل كتب دوره هاى بعد ـ كه اينك در دسترس است ـ بايسته اى ديگر است.
واقعيت آن است كه اگر از چند و چون اين آثار و سير نگارش آنها و آنچه بر آنها در بستر زمان رفته، اطلاعى در دسترس نباشد، نمى توان بهره اى وافى و كامل از آنها برد.
عالمان سنّى در معرفى كتب حديثى خود، پيش تر از عالمان شيعى حركت كرده اند. تدوين آثارى چون«قواعد التحديث»، نوشته جمال الدين قاسمى ـ كه بحثى از آن به شناساندن كتب حديث اختصاص دارد ـ و نيز«دليل مؤلّفات الحديث الشريف المطبوعة»، نوشته محيى الدين عطيّه، گواه اين مدعاست.
در ميان شيعه، اگر از خاتمه«وسائل الشيعة» ۶ و خاتمه«مستدرك الوسائل» ۷ و برخى رساله ها ۸ و نوشته هاى ضمنى ديگر ۹ بگذريم، تأليفى جامع و كامل در معرفى كتب حديث، در دست نيست.
در اين سلسله مقالات، با استمداد از ارواح مقدّس معصومان(ع)، تلاش مى شود تا متون حديثى شيعه امامى، به گونه اى نسبتا جامع و كامل، معرّفى گردد؛ بدان اميد كه روزى اين كار به سامان رسد و يكجا انتشار يابد. ۱۰ عرفى ها نمى دانيم:

1.وسائل الشيعة، ج۳۰، ص۱۶۵(طبع آل البيت).

2.روضةالمتقين، ج۱۴

3.سير حديث در اسلام، سيداحمد ميرخانى، ص۳۱۰ ـ ۳۱۱

4.الذريعة، ج۶، ص۳۰۱ ـ ۳۷۴

5.همان، ج۲، ص۱۲۷

6.وسائل الشيعة، ج۳۰(آل البيت).

7.خاتمة مستدرك الوسائل، ج۱(آل البيت).

8.مانند:«كتابشناسى كتب اربعه»، استاد مدير شانه چى، كيهان فرهنگى، سال۳، شماره۵، ص۱۱

9.علم الحديث، استاد مدير شانه چى، ص۶۸

10.همين جا از صاحب نظران و انديشه وران طلب مى كنيم كه با نقدها و پيشنهادهاى خود، ما را در تكميل اين طرح يارى رسانند. نن ابتدا نكاتى كه در روشن شدن عنوان بحث و شيوه كار مفيد است، بيان مى گردد: ۱ـ مقصود از كتاب حديث، نوشته اى است كه حاوى سنّت فعلى يا قولى و يا تقرير معصوم باشد؛ خواه چنين كتابى منتسب به شخص معصوم باشد، يا راويان و محدّثان آن را گردآورده باشند. بنابراين، كتبى كه در آنها احاديثى نقل شده، ولى قصد و غرض اصلى مؤلف، پرداختن به موضوعات ديگر بوده (نه نقل و گردآورى حديث)، ـ گرچه احاديث بسيار نيز در آن منقول باشد ـ كتاب حديث به شمار نمى روند و در اين مجموعه جاى نمى گيرند. در مثل، جامع السعادات، المحجّة البيضاء، علم اليقين، و… در اين كتابشناسى، جايگاهى ندارند؛ چنانكه كتب شرح حديث و ترجمه آن نيز محور شناسايى و معرفى قرار نمى گيرند. ۲ـ كتب حاوى حديث كه اسناد آنها به نويسنده يا معصوم، محرز باشد، و يا كتبى كه در انتساب آنها بحث و ترديد است، ليك به عنوان كتاب حديث مطرح شده اند، در اين مجموعه قرار مى گيرند و ديدگاههاى مختلف درباره آنها ارائه مى گردد؛ همچنين هر كتابى كه مردّد است ميان سخن معصوم و غيرمعصوم، اگر گروهى را عقيده بر آن باشد كه حاوى سخن معصوم است، در اين معرفى جاى مى گيرد. از اين رو، كتبى مانند: ديوان الامام على(ع)، فقه الرضا، مصباح الشريعة و… در اين كتابشناسى معرفى خواهند شد. ۳ـ كتب حديثى كه تا كنون به چاپ رسيده اند، معرفى خواهند شد. از اين رو، كتبى چون: صحيفةالنبى، صحيفةعلىّ، صحيفةفاطمة و… و نيز بسيارى از اصول اربعمأة و كتب حديثى ديگر ـ كه در زمان حضور ائمه تدوين شده اند ـ در اين فهرستگان نمى گنجند؛ چرا كه از آنها نسخه اى در دست نيست. همچنين كتابى كه داراى نسخه خطى است، ولى تا به حال به طبع نرسيده است، در اين فهرستگان، ياد نخواهد شد. ۴ـ در معرفى كتب، ترتيب تاريخى وفات مؤلفان و كسانى كه اثر بدانان منسوب است، منظور شده است. گرچه ترتيب الفبايى كتب يا ترتيب الفبايى مؤلفان را نيز مى توان معيار قرار داد؛ ليك معرفى با ترتيب تاريخى، فوايد بسيار براى پژوهشگران به همراه دارد؛ گذشته از آنكه ترتيب الفبايى، با ضميمه ساختن فهارس، قابل دستيابى است. ۵ـ منابعى كه صرفا با استخراج احاديث اهل سنّت(در فضائل اهل بيت ـ ع ـ يا ديگر موضوعات) گرد آمده اند، گرچه مؤلّفان آنها شيعه امامى باشند، در اين مجموعه نمى گنجند. ۶ـ در معرفى هر كتاب، بناست اين اطلاعات ارائه گردد: يك ـ شناسنامه كتاب. دو ـ نسخه شناسى: الف ـ معرفى نسخه هاى خطى در كتابخانه ها، ب ـ معرفى نسخه ها در كتابنامه ها. سه ـ تعداد ويرايش و مشخصه هاى هريك. چهار ـ ويژگى هاى كتاب: الف ـ موضوع كتاب، ب ـ تعداد ابواب و احاديث، ج ـ وضعيت اسناد، د ـ تنظيم و تبويب كتاب. پنج ـ خلاصه فهرست مطالب. شش ـ پژوهشهاى انجام شده درباره كتاب: الف ـ شرح، حاشيه و تعليقه، ب ـ ترجمه، ج ـ تلخيص يا تكميل، د ـ معجم، تصنيف و تبويب، هـ ـ نوشته هاى تحليلى در زمينه كتاب. هفت ـ مؤلف: الف ـ ويژگيهاى فكرى مؤلف، ب ـ گرايش هاى فكرى و كلامى و فقهى زمان مؤلف، ج ـ شرايط اجتماعى و سياسى زمان مؤلف. هشت ـ ارزيابى كتاب: الف ـ انتساب كتاب به مؤلف، ب ـ نقل كتاب به طرق معتبر، ج ـ ديدگاه عالمان رجال نسبت به كتاب، د ـ ديدگاه فقيهان درباره كتاب. پايان زمانى اين معرفى ها«مستدرك الوسائل» ميرزاحسين نورى(م ۱۳۲۰قمرى) است. بر اين اساس، فهرستى از آنچه ملاك هاى يادشده را در بردارد، در ابتدا ذكر مى كنيم و البته آن را فهرست نهايى معرفى ها نمى دانيم:

صفحه از 188