طور، اگر حديثي با احاديث ديگر در تعارض باشد، و شرايط و شؤون معارضه به گونهاي باشد که آن حديث را از درجة اعتبار ساقط گرداند؛ گرچه ممکن است حديث معارِض ديگر نيز از يقينيات و مسلّمات سنّت نباشد و يا حتّي اعتبار آن نيز ثابت نباشد.
ه . حديث مخالف يقينيات: اعمّ از اوّليات، بديهيات، مشاهدات، فطريات، متواترات. بلکه هر حديثي که قطع جازم به عدم صدور آن و نادرستي مضمونش باشد، از اعتبار در نزد قاطع به چنان قطعي ساقط خواهد بود. ۱
احاديث نامعتبر بر دو دستهاند:
يک. احاديثي که به عدم صدور آن و نادرستي مضمونشان قطع باشد. اين دسته احاديث، هم انکارشان جايز است و هم تا قطع مزبور باقي است، فايدهاي بر آنها بار نميشود؛ ۲ گرچه، با عنايت به جهل مرکّب بودن بسياري از موارد قطع، تا نياز و ضرورتي اقتضا نداشت، بهتر است انسان از ردّ و انکار احاديث بپرهيزد. ۳
دو. احاديثي که به عدم صدور و نادرستي مفادشان قطع نباشد، ولي فاقد اعتبار باشند. بايد توجّه داشت که:
اولاً، حديث ضعيف، هر چند اگر راوي آن از بدنامترين وضّاعان باشد، مساوي با حديث مجعول نيست. از اين رو، تا اطمينان به مجعول بودن آنها نباشد، انکارشان مجاز نخواهد بود.
ثانياً، اين دسته از احاديث به رغم ضعف سند، ممکن است داراي فوايدي باشند که ذيلاً به برخي اشاره ميشود:
فوايد احتمالي احاديث تفسيري نامعتبر ۴
از تفاوتهاي اساسي بين احاديث تفسيري با ديگر گونههاي حديثي اين است که ساير احاديث بايد خود دلالت کافي بر مفاد خويش داشته باشند؛ بر خلاف احاديث تفسيري که پنجرة دلالت آيات را در کنار پنجرة دلالي الفاظ خود دارند؛ بخصوص با عنايت به اينکه مستفاد از آيات و روايات مربوط به شأن رسول خدا( و اهل بيت( اين است که آنان تبيان کتابي هستند که خود تِبْيَاناً لِكُلِّ شَيْ ءٍ است؛ يعني شأن آنان «تبيين» کتاب است، به گونهاي که کتاب براي خود امّت تبيّن يابد و هر کس به فراخور ظرفيتش، بتواند از آن بهره گيرد؛ يعني به آنان راه رفتن در وادي تفسير آموخته شود، نه آنکه آنان را در وادي تفسير راه ببرند.
پس اصل در حديث تفسيري اين است که آيات را به گونهآي تفسير نمايند که در پرتو تبيين معصومان( معاني آيات، براي خود مخاطب نمايان گردد.
1.ر.ك: البيان في تفسير القرآن، ص۳۹۹ .
2.مگر برخي فوايد تعليمي در نماياندن گونههاي احاديث مجعول و معرفي و رسوا ساختن وضّاعان حديث و... .
3.«فإنّ أكثر الحقّ في ما تنكرون» (نهج البلاغة، خ۸۷؛ وسائل الشيعة، ج۲۷، ص۱۶۰، ح۳۳۴۸۲) .
4.فوايد اثباتي و ثبوتي مترتّب بر احاديث ضعيف را در مقالهاي ديگر بررسي نموديم (ر.ك: «دو رويكرد ثبوتي و اثباتي در نقد حديث»). در اينجا تنها به فوايد مزبور در حوزة تفسير اشاره ميكنيم .