اينجاست که موافقت و عدم موافقت حديث با آيه و تناسب معنايي و رابطة مفسِّر و مفسَّر ميان آن دو، بويژه براي دانشوران کارآزموده و آشناي با شيوههاي تفسيري اهل بيت( ، از روشنترين آيينهها و قراين موجب تقويت يا احياناً تضعيف دلالي حديث خواهد بود.
اين ويژگي کار بهرهگيري از احاديث تفسيري و تمييز سره از ناسره را، نسبت به ديگر گونههاي حديثي، از جهتي، ۱ سهلتر مينمايد.
با اين نگاه، به برخي فوايد مترتّب بر احاديث تفسيري نامعتبر، اشاره ميکنيم:
الف. استناد به ضِعاف پس از تبيّن: از جمله، ملاحظة موافقت آن حديث با کتاب و سنّت قطعي و يا تعاضد مضموني آن با احاديث ديگري که با آن همپوشاني دارند، بويژه اگر در مجموع به حدّ استفاضه برسند.
ب. کشف حقايقي که تصوّرشان موجب تصديقشان است: بسا حديثي که موجب کشف حقايقي گردد که تصوّر آنها با تصديقشان همراه است، ليکن، عموماً يا غالباً، خود مردم نخست، از درک چنان حقايقي عاجزند؛ ۲ به عنوان نمونه، بسا آيهاي در دلالت بر معنايي، متّکي بر برخي قراين حال نزول بوده که بر پسينيان پنهان مانده باشد و توجّه يافتن ما بدان قرينة مسلَّم، معناي مزبور را براي ما نمايان سازد؛ به نحوي که پس از پيدايش خراش ذهني، تصوّر آن براي تصديقش کافي باشد.
ج. جرقّة آغازين کشفياتي ارزشمند: بسا حديثي جرقّة آغازين کشفياتي ارزشمند گردد؛ زيرا ممکن است، احاديثي که اعتبارشان به اثبات نرسيده، بويژه ضِعاف قويّه ـ که احتمال صدورشان از معصوم چندان ضعيف نيست ـ مشتمل بر حقايقي علمي باشند. نگاه ثبوتي به ارزش احتمالي مفاد چنين احاديثي و پيگيري اين احتمالات و يا در نظر داشتن آنها در دراز مدّت، بسا منتهي به کشف حقايقي بس ارزشمند گردد.
د. ربّ حامل فقه إلي من هو أفقه منه: ممکن است حديثي، صحيح يا غير صحيح، داراي مضموني شاذّ يا مشتمل بر مشکلي دلالي باشد و در مقام اثبات نتوانيم به مضمونش عمل کنيم و از آن بهره جوييم، ليکن رواست، احتمال بدهيم که بسا بلندي مفاد حديث، آن را مشکل نموده و از سطح انديشة معمول پژوهشيان فراترش برده، ولي اميد است، در حال يا آينده، آن حديث به دست کساني برسد که گره از کارش بگشايند و به ژرفا و درستي معنايش پي ببرند.
ه . کاربرد در بخش احکام غير الزامي: از جمله فوايد آنها کاربرد در بخش آيات فقهي متضمّن احکام غير الزامي. ۳
كتابنامه
ـ اجود التقريرات، سيد ابوالقاسم موسوي خويي، تقريرات دروس محقق ناييني، صيدا: مطبعة العرفان، 1352ق.
1.البته دستيابي به شيوههاي تفسيري اهل بيت( كاري است سخت دقيق و نيازمند به سالياني ممارست و بلكه زندگي كردن در پرتو آن؛ به نحوي كه شنا در بحر احاديث تفسيري، خود كاري سهل و ممتنع شمرده ميشود .
2.ر.ك: مناقب آل أبي طالب، ج۳، ص۵۲۶؛ بحار الأنوار، ج۱۰، ص۳۹۲، ح۱ و ج۵۰، ص۳۱۱، ح۶: «لأنّه رجل يفهم إذا سمع» .
3.ر.ك: «نظريه توسعه تعبدي سيرة عقلا در حجيت خبر»، بحث «تسامح در ادلة سنن» و «احاديث من بلغ» .