تدوين حديث(7): منع تدوين حديث؛ پیامدها و بازتابها - صفحه 19

دانسته اند ـ استدلال كرده اند. ۱
چون به هر حال اين روايت، يا درست است كه نشانگر اين است كه كسانى دروغ مى بافته اند و پيامبر بر اين جريان هشدار داده است و يا دروغ است كه خود آن نشانگر وجود دروغ خواهد بود.
جمال الدين قاسمى نيز نوشته است:
حديث«من كذب…» در نهايت استوارى و صحت است؛ بدان سان كه برخى آن را متواتر دانسته اند. ۲
رجالى و فقيه بزرگ شيعى، علامه مامقانى(ره)، پس از بحثى سودمند درباره متواتر و اقسام آن، به مناسبت ارائه نمونه متواتر لفظى، نوشته است:
ادّعاى تواتر حديث «من كذب…» ممكن است؛ چرا كه 62 تن از صحابيان آن را گزارش كرده اند و هماره ناقلان و گزارشگران آن فزونى داشته است. ۳
ابن صلاح در ضمن بحث از تواتر و ارائه نمونه براى آن، نوشته است:
حديث «من كذب…» را نمونه اين [نمونه حديث متواتر] مى دانم؛چرا كه بسيارى از صحابيان آن را گزارش كرده اند و برخى گفته اند كه آن را 62 نفر صحابى نقل كرده اند.
اين روايت كه محدّثان با چنين صراحت و تأكيدى به تواتر آن تصريح كرده اند، نشانگر آن است كه جعل حديث، ريشه در آن روزگار دارد و كسانى در همان روزگاران، به وضع و جعل، دست مى يازيدند.
احمد امين در اين باره كلامى استوار دارد. او مى گويد:
منع تدوين باعث شد كه كسانى ميدان جعل و وضع و نسبت دادن به رسول اللّه(ص) را براى خود باز ببينند. روشن است كه «وضع» به روزگار رسول اللّه(ص) شكل

1.منهاج البراعة، ج۱۴، ص۲۹

2.قواعد التحديث، ص۱۷۹

3.مقباس الدراية، ج۱، ص۱۲۳

صفحه از 17