تدوين حديث(7): منع تدوين حديث؛ پیامدها و بازتابها - صفحه 20

گرفت، و حديث «من كذب…» گواه آن تواند بود. ۱
امّا پس از رسول اللّه(ص)، وضع، دامن گشود و منع تدوين و پس از روزگارى اجازه نقل، تدوين و نشر آن دامنه جعل را گستراند. على(ع) در خطبه ياد شده فرموده اند:
پس از پيامبر نيز بر پيامبر دروغ بستند. ۲
و ابن عباس مى گويد:
آنگاه كه بر رسول اللّه(ص) دروغ نمى بستند، از وى حديث نقل مى كرديم؛ امّا چون مردمان بر سركشان و راهواران سوار شدند [يعنى در گستره زمين پخش شدند و اين سوى و آن سوى شدند]، حديث گفتن از پيامبر را وانهاديم. ۳
بدين سان ـ سوگمندانه ـ دامنه جعل و وضع بگسترد و در بستر تاريخ، حديث سازى و دروغ پردازى، جريان نيرومندى گشت كه با شكلهاى مختلف، نقش تأسف بارى در آثار و مآثر فرهنگ اسلامى وانهاد و مهمترين عامل اين جريان، بى گمان، منع تدوين و نشر حديث بود. وقتى احاديث نوشته نشد و سپس پس از سالها اجازه نقل و نگارش يافت، بسيارى با انگيزه هاى گونه گون ۴ و با استناد به حافظه، به جعل و وضع پرداختند. فقيه معاصر مصر، شيخ محمد على سايس، در اين زمينه نوشته است:
از اينكه حديث تدوين و نشر نيافت و صحابيان در نقل بر حافظه اعتماد كردند، و از سوى ديگر،شمارش و گزارش دقيق آنچه را پيامبر(ص) در مدت 23سال گفته بود، به لحاظ عدم تدوين، سخت بود و بازشناسى سره از ناسره بس دشوار، دشمنان اسلام كه براى گمراهى آفرينى و آلوده سازى معارف دينى، چاره مى انديشيدند و از دستيابى به كتاب اللّه مأيوس بودند، از اين زمينه استفاده

1.فجر الاسلام، ص۲۱۱

2.الأصول من الكافى، ج۱، ص۶۲

3.براى آشنايى با انگيزه هاى جعل وضع، از جمله بنگريد: دليل القضاء الشرعى، ج۳، ص۳۳؛ الموضوعات فى الآثار والأخبار، ص۱۲۴؛ منهاج البراعة، ج۱۴، ص۳۶؛ اضواء على السنة المحمّدية، ص۱۱۸

4.صحيح المسلم، ج۱، ص۱۲؛ الوضع فى الحديث، ج۱، ص۱۸۰

صفحه از 17