تدوين حديث(7): منع تدوين حديث؛ پیامدها و بازتابها - صفحه 26

فاطمه و حسن و حسين هستند، چهره ها دگرگون مى شد و چشمها باز مى شد و…. ۱
چرا؟! چون حاكميت ستم، نه على را بر مى تابيد و نه نام على را؛ نه فضيلت را و نه جلوه هاى فضيلت را؛ بدين سان بايد فضيلت گسترى را جلو مى گرفت، تا زمينه فضيلت سازى براى كسانى كه سراسر زندگانى آنان آكنده از رذيلت بود، آماده شود. ادامه كلام ابن قتيبه ـ كه بخشى از آن را آورديم ـ و ديگر نصوصى كه پيشتر نقل كرديم، گواهى است بر اين حقيقت، و عدم تدوين و جلوگيرى از نشر حق و نبود حقايق در سطح جامعه، زمينه اى براى اين همه تباهى و سياهى آفرينى!
عبداللّه بن احمد بن حنبل مى گويد از پدرم درباره على و معاويه سؤال كردم، گفت:
بدان! على دشمنان بسيارى داشت. آنان بسى جستجو كردند تا مگر بر على طعنى بيابند و نيافتند. پس به سوى مردى رفتند كه با وى جنگيده بود؛ و او را براى كاستن از شأن على ستودند. ۲
يعنى بسى در فضيلت معاويه، سخن ساختند و حديث پرداختند و پراكندند تا مگر اندكى از جايگاه والاى مولا بكاهند. آنچه آمد، قصّه پرغصّه تاريخ اسلام است: منع تدوين و نشر فضايل، حقايق و آموزه هاى راستين؛ و رهاسازى طمّاعان كينه ورز، فرهنگ ستيزان زشتخوى و دروغ آفرينان آتش نهاد، براى ساختن و پرداختن و پراكندن!
اكنون براى اينكه اندكى بيشتر با ميدان «جعل» و «وضع» آشنا شويم، چگونگى شكل گيرى صحاح ستّه اهل سنّت و چه سانى گزينش احاديث اين مجموعه از مجموعه هاى ديگر را گزارش مى كنيم، و فى ذلك عبرة لمن اعتبر!
اين گزارش را بر پايه پژوهش محقق بى بديل و مدافع نستوه ولايت علوى، علاّمه امينى ـ رضوان اللّه عليه ـ مى آورم، با مراجعه به منابع و مصادرى ديگر:

1.الاختلاف فى اللفظ، ص۴۲

2.الصواعق المحرقة، مؤسسة الرسالة، ج۲، ص۳۷۴

صفحه از 17