تدوين حديث(7): منع تدوين حديث؛ پیامدها و بازتابها - صفحه 28

آنچه در «صحيح بخارى» آمده است نيز شگفت است و برخى از نقلهاى آن يكسره كذب است كه بر نمودن چگونگى آنها را فرصتى ديگر بايد.
بارى، چون حديث كتابت نشد و حدود يك قرن، اين جريان حاكم گشت و حديث جز در نهانخانه ها و به دور از چشم حاكميت نقل نگشت، نوشته نشد و نگسترد، و پس از آن، جامعه به نگارش و كتابت آن روى آورد، زمينه مناسبى به وجود آمد براى دروغ، جعل و دستبرد؛ و بدين سان، ميدان براى احبار و رهبان و بيمار دلان و بدعت آفرينان و خرافه گستران باز شد كه هر آنچه مى پنداشتند (با ادّعاى نقل از حافظه) نقل كنند و غالبا مسلمانان ساده دل را بفريبند، و قصّه سرايان با آنها مجلسها بيارايند و جباران آن گونه نقلها را پشتوانه كردارهاى نارواى خود قرار دهند و آنگاه كسى چون احمد بن حنبل بپندارد كه اين كرامت است كه هزاران هزار حديث بر حافظه داشته باشد! و بخارى گمان برد كه فضيلت است كه پانصد هزار حديث در سينه داشته است و… ۱
شگفتا و اسفا كه بسيارى از اين احاديث جعلى و آثار وضع شده، در سده هاى واپسين، پايه هاى تفكر اسلامى و بن مايه هاى معرفت دينى را تشكيل داد و اين منع ها و ردع ها از كتابت حديث و جلوگيرى از نشر آن از يك سوى و وضع ها و جعل ها از سوى ديگر، زمينه پديد آمدن نگرشى وارونه به اسلام و قرآن و كلّيت دين را به وجود آورد و بدين سان، تفكّر اسلامى، بريده از بنيادهاى اصلى حق شكل گرفت (كه پس از اين بدان خواهيم پرداخت). ديگر پى آمدهاى منع تدوين را در مقالات ديگر پى مى گيريم.
و توفيق از خداوند است.

1.ر.ك به: أصول الحديث وأحكامه فى علم الدراية، ص۱۰۷

صفحه از 17