مخالفان نگارش حديث در صدر اسلام(2) - صفحه 36

حديث هايى است به نفع كتابت، يا در عذرخواهى از آن، كه خود زهرى در[زمره راويان.م] آنهاست. ۱ معمر نيز از طريق عبدالرزاق، مجموعه اى معروف( مشتمل بر حدود 140 حديث نبوى) را كه به صحيفه همامّ بن مكنة(م 132؟) معروف است، روايت مى كند. ۲ اين متن، در سه نسخه باز ويرايى شده كه تا حدّى با هم متفاوت اند، موجود است كه يكى از آنها در«مسند» ابن حنبل است. ۳ از شيوه ارائه اين متن در«مسند»، روشن است كه متن مذكور، پيشتر( در سده سوم )به صورت مجموعه اى وجود داشته است.
58ـ آيا اين مطالب [واقعا] انديشه هاى يمنيان را براى ما نقل مى كنند، يا منشأ آنها همان طور كه در موردمكّيان ديديم، در معرض شك است؟
بيشتر مطلب هاى راجع به معمر، در بيرون يمن روايت شده اند و خود او هم در اصل بصرى است. بنابر اين ،نمى توانيم با اطمينان او را دليلى بر نظريه هاى يمنى بشماريم. ۴ گذشته از آن، بيشتر مطلب هايى كه طاووس در آنها نقشى را عليه نوشتن به عهده دارد، از طريق معمر به دست ما مى رسد و هرجا كه از طريق معمر نيست ، از راه هايى براى ما نقل

1.تقييد،b ۱۰۶ـ b ۱۰۷جامع، ص۷۶، س۲۰، ص۷۶، س۲۵؛ طبقات، ج۲/۲، ص۱۳۶، س۴؛ عبدالرزاق، مصنف، ج۱۱، ص۲۵۸، شماره۲۰۴۸۷

2.Sezgin, Geschichte, I, p.۸۶; Schoeler, Mundliche Thora , pp.۲۳۵. من تاريخ مرگ۱۳۲ را از بخارى مى آورم(كبير، ج۴/۲، ص۲۳۶، شماره۲۸۴۷). براى ديدن بحثى تازه، نك: Van Ess, Theologie, II, p.۷۰۵. همچنان كه شولر(همان، ص۲۴۲، ۲۴۸) يادآور شده، همام در اسنادهاى حديثى يى كه به نفع كتابت است، سهمى ايفا مى كند.

3.ابن حنبل، مسند، به كوشش شاكر، ج۱۶، ص ۲۷ـ۱۱۰؛ شماره هاى ۸۱۰۰ ـ ۸۲۳۵. براى باز ويرايى هاى ديگر، نك: م. حميدالله،«أقدم تأليف فى الحديث النبوى»، مجلّة المجمع العلمى العربى،ش ۲۸، ۱۹۵۳ و همو،The earliest extant work on the Hadith: Sahifah Hammam ibn Munabbih, Paris, ۱۹۷۹, pp. ۸۸ - ۹۷.

4.هنگامى كه شولر علّت مراجعه مكرر معمر به كتابهايش در دوران زندگى اش در يمن را(نك: بالا، بند۵۷، پانويس۲۸۰) اين مى داند كه در يمن براى آموزش بدون استفاده از يادداشت ها ارزش ناچيزى قائل بوده اند، توضيحى را مى افزايد كه ابن حنبل خود فراهم نكرده است.

صفحه از 71