مخالفان نگارش حديث در صدر اسلام(2) - صفحه 51

نتيجه اش، عمربن شعيب طائفى، صادر كرده سخت پيوسته است. شمارى از محدّثان اوايل سده سوم ،اين اسناد را بر اساس نقل كتبى دانسته اند. ۱ بنابراين، بى مناسبت نيست كه حديث بسيار گواهى شده اى را درباره دريافت اجازه كتابت وى از پيغمبر (ص )، بارها همين عمربن شعيب روايت مى كند. ۲
80ـ چهارم: نمونه اى از رويّه[راويان] به هنگام مرگ هست كه بر« شخصى» و در نتيجه،«خصوصى» بودن روايات مكتوب تأكيد مى كند. مسلّم است كه در حديث هاى مربوط، علما[راويان] هيچ منعى از تملك كتاب نداشته اند؛ اما دستور داده اند كه پس از مرگ،كتاب هايشان را نابود كنند. احتمالا هدف آنها اين بوده كه هيچ كس نتواند با نقل از چنان كتاب هايى ،راه هاى خاص نقل شفاهى را ناديده بگيرد. ۳
81ـ اين رويّه به خوبى گواهى شده است. عبيده كوفى در حال مرگ، كتاب هاى خود را خواست و آنها را محو كرده، گفت:«از آن مى ترسم كه اينها پس از مرگم به دست كسى افتد كه آنها را غلط تعبير كند(فيضعها فى غير موضعها ۴ )». عروه مدنى در روز

1.نك به: نظراتى كه ابن حجر در ترجمه خود از عمروبن شعيب(تهذيب، ج۸، ص ۴۸ـ ۵۵) گرد آورده است؛ از جمله، نظرات هارون بن معروف(م ۲۳۱) (همان، ص۵۳، س۱۱۵)، يحيى بن معين(م ۲۳۳)، (همان، ص۴۹، س۱۱)، و على بن المدينى(همان، ص۵۳، س۱).

2.از بين۲۵ مورد نقل هاى اين حديث كه خطيب گردآورده، عمروبن شعيب در اسنادهاى هفده مورد آنها رخ مى نمايد(تقييد، ص۷۴aـ ۸۱d ).

3.درباره اين رويّه، نك: Schoeler, Mundliche Thora , pp. ۲۱۶, ۲۲۳. .درباره مسئله اى كه با اين رويّه مرتبط، اما از آن متفاوت است، يعنى از بين بردن كتابهايى كه كهنه شده اند، نك: J. Sadan, Genizah and Genizah - Like Practices in islamic and Jewish traditions , Bibliotheca orientalis, ۴۳, ۱۹۸۶.

4.فسوى، معرفة، ج۲، ص۵۸۲، س۱۰؛ تقييد، ص۶۱d؛ و نيز نك: ص۶۲a؛ جامع، ص۶۷، س۷ و ۹؛ سنن، شماره۴۷۱؛ طبقات، ج۶، ص۶۳، س۱۸؛ علل، ج۱، ص۲۱۵، شماره۲۴۰؛ برخى از روايات فاقد توضيح است و به جاى محو كردن، سوزاندن آمده است. نيز مقايسه كنيد با داستانى كه طبق آن ابوبكر پانصد حديث را كه خود نوشته بود، از ترس اشتباه هايى كه آن نوشته ها ممكن بود به آيندگان انتقال دهد، سوزاند(ذهبى، تذكره، ص۵، س۶).

صفحه از 71