نمى توانست معناى در خاك دفن كردن كتابها را دريابد. ۱
به نظر مى رسد كه برخى از علما، بى آنكه در شرف مرگ باشند، كتاب هايشان را دفن كرده اند، مانند عطاءبن مسلم كوفى(م190)، ۲ يوسف بن اسباط(م 195)، ۳ و ابو اسامه(م 201)، ۴ و نيز مؤمل بن اسماعيل(م 206). ۵
82ـ پنجم: شايد در همين زمينه باشد كه ما مشاهده مى كنيم نامه ها را ـ بر خلاف كتاب ها ـ آزادانه به شخصيت هاى كهن نسبت مى دهند. نامه ها بنا به معمول، نوعى ارتباط خصوصى با اشخاص هستند كه كتابها اين جور نيستند.
83ـ نوشتارهاى عروه در باب زندگانى پيغمبر(ص) شكل نامه هايى را به خود مى گيرد
1.تقييد، صa۶۳؛ و نك: ابن جوزى، تلبيس ابليس، بيروت، بى تاريخ، ص۳۲۸، س۸(در ضمن مجادله ابن جوزى عليه از ميان بردن كتاب ها، همان، ص ۳۲۵ـ ۳۲۸) . اما براى آگاهى از يك مورد كه در آن به سوزاندن كتابها سفارش مى كند، نك: ابن ابى يعلى، طبقات، ج۱، ص۳۴۷، س۲۱
2.ابن ابى حاتم، جرح، ج۳/۱، ص۳۳۶، س۲۱ كه از آن جاست: ابن حجر، تهذيب، ج۷، ص۲۱۱، س۱۹
3.همان، ج۱۱، ص۴۰۸، س۳ كه از: بخارى، كبير، ج۴/۲، ص۳۸۵، شماره۳۴۱۴ نقل مى كند. اين يكى از چندين نمونه اى است كه ابوحيان توحيدى(م ۴۱۴) براى توجيه سوزاندن كتابهايش در سالهاى پايان زندگانى، به منزله دليل اقامه كرده است. M.Berge, Justification dun autofade de livers , Annales islamologigues,۹,۱۹۷۰,(p.۸۳.۱۴=p.۷۳.
4.ابن حجر، تهذيب، ج۳، ص۳، س۱۴ ابوعبيد الآجرى، سؤالات، پاريس، كتابخانه ملى، نسخه خطى Arabe ۲۰۸۵, ۶۵a. ۳(براى آگاهى از اين اثر، نك: سزگين، Geschichte، ج۱، ص۱۶۵). گفته ابو داود ـ چنانكه آجرى نقل كرده(كه ابن حجر هم از او نقل مى كند) ـ اشاره دارد كه ابوابراهيم ترجمانى بغدادى(م ۲۳۶) نيز از كسانى است كه كتابهايش را زير خاك دفن كرد. براى آگاهى از عمل ابو اسامه نيز، نك: عبيد الآجرى، سؤالات، به كوشش م.ع.ق العمرى، مدينه، ۱۹۷۹، ص۲۰۸، شماره۲۳۵
5.مزّى، تهذيب، ج۲۹، ص۱۷۸، س۶؛ ابن حجر، تهذيب، ج۱۰، ص۳۸۱، س۴