مخالفان نگارش حديث در صدر اسلام(2) - صفحه 57

به گونه اى كه انس بن مالك الگوى معهود و متعارف آن است. ۱
88ـ در مقابل، على (ع) را در صف طرفداران نگارش آورده اند. وى به شنوندگانش سفارش مى كند كه حديث را«مقيّد» سازند(قيدواالعلم). ۲ حارث [ابن سويد](م 71) شرح مى دهد كه على (ع) چگونه پرسيد:«كيست كه حديث(علم) را از من به درهمى بخرد؟». حارث به موقع مى رود و برگه هايى را به درهمى خريده و با آنها باز مى گردد (يعنى براى اينكه حديث نويسد). ۳
89ـ على (ع) نيز صحيفه معروف خود را از پيغمبر(ص) در تملك دارد كه خود، موضوع حديثى است كه در منابع بسيارى يافت مى شود ۴ و به«حريم[شهر] مدينه» مربوط است. ۵ صحيفه را در تأييد نگارش حديث مى آورند؛ ۶ اما به نظر مى رسد كه اين كار، استفاده ثانوى از مطلب مذكور است. در روايت مشابهى از اين حديث، به جاى على (ع)، پسرش محمدبن حنفيه(م 81) آمده است. ۷
من قبلا از يك حديث يادكرده ام كه در آن على (ع) ضد نگارش موضع مى گيرد. وى به هر كس كه كتابى دارد سفارش مى كند كه به خانه رود و آن را محو كند. اسناد اين حديث ـ كه مشتمل بر شعبه بصرى ۸ است ـ نشان مى دهد كه اين حديث ممكن است يك ضدحديث بصرى باشد.

1.نك: بالا، بند۷۹، پانوشت۳۵۸؛«معن» در اين اسناد، معن بن عبدالرحمان بن عبدالله بن مسعود است.

2.تقييد، صb ۸۹

3.همان، صc ۹۰؛ در روايتى مشابه با اسنادى كه تا اندازه اى بصرى است، ابوخيثمه پرسش را به همين معنا توضيح مى دهد(تقييد، صa۹۰؛ ابوخيثمه، كتاب العلم، شماره۱۴۹).

4.به مثل، نك: ابن حنبل، مسند، به كوشش شاكر، شماره هاى۵۹۹، ۶۱۵، ۷۸۲، ۷۹۸ و جز اينها.

5.نك:A. J. Wensink, Muhammad and the Jews of Medina, trans. W. Behn, Freiburg im Breisgau, ۱۹۷۵, pp. ۶۶ - ۸.

6.تقييد، ص ۸۸bـ۸۹۹۱a

7.طبقات، ج۵، ص۷۷، س۷(با اسنادى بصرى).

8.جامع، ص۶۳، س۲۴

صفحه از 71