مخالفان نگارش حديث در صدر اسلام(2) - صفحه 60

بر مخالفت ابراهيم با كتابت دلالت دارند يا با تفوّق مخالفت او با نگارش سازگارى دارد؛ و در واقع، شعبى(م 104) ـ كه طرف توجه است ـ نه ابراهيم ـ كه قولش حجت است ـ در ميان تابعيان كوفى، قهرمان حديث مكتوب است. تصور اين نكته دشوار است كه چيزى جز نظريه اى غالب مى توانست براى ابراهيم، چهره اى چنين مناسب بسازد.
92ـ شعبى، نگارش را قيد و بند حديث(قيدالعلم) ۱ مى داند. وى مى گويد آدم اگر چيزى بهتر از ديوار در دسترس ندارد، بايد روى ديوار بنويسد. ۲ وى سفارش مى كند كه هيچ فقره اى از حديث ها نبايد نانوشته بماند. ۳ وى املا مى كند. ۴ در مقابل، حديثى هست كه در آن شعبى به خود مى بالد كه هرگز به نگارش دست نيازيده است. ۵ روايت ديگرى از اين حديث، دنباله اى دارد كه اين مطلب را خدشه دار مى كند: شعبى اعتراف مى كند كه آنچه كه به سبب ننگاشتن از ياد برده ام، براى اينكه كسى را دانشمند كند، بسنده بود. ۶
93ـ رويكرد ديگر به اين مسئله كه آيا شفاهى گرايى در اصل غالب بود، درونمايه اى و محتوايى است. يكى از ويژگى هاى درخور ملاحظه حديث هاى طرفدار نگارش اين است كه احاديث مذكور، از چندين حيث، پيشينه اى از مخالفت عمومى با نگارش را مسلّم مى انگارند. ۷ نكته هاى اصلى اين گواهى نامستقيم به قرار زيرند:
94ـ يكم: حديث هاى نبوى به نفع نگارش، با حسن تعبير يا دست كم عباراتى طفره

1.تقييد، ص۹۹b؛ جامع، ص۷۵، س۷

2.تقييد، ص ۹۹۱۰۰ba؛ طبقات، ج۶، ص۱۷۴، س۱۵؛ علل، ج۱، ص۲۱۶، شماره۲۴۳

3.تقييد، ص۱۰۰b

4.علل، ج۲، ص۲۹۶، شماره۲۳۱۷؛ و مقايسه كنيد با: فسوى، معرفة، ج۲، ص۸۲۶، س۱۳(هر دو، تا حدى بصرى اند).

5.جامع، ص۶۷، س۱۸و۲۱؛ سنن، ش۴۸۸؛ طبقات، ج۶، ص۱۷۴، س۴

6.جامع، ص۶۷، س۲۱

7.آنچه در اينجا مهم است، سخنان گستاخانه مخالفان نگارش نيست؛ بلكه اعترافات تلويحى مدافعان نگارش است.

صفحه از 71