مخالفان نگارش حديث در صدر اسلام(2) - صفحه 66

100ـ پنجم: شكل از حديث مكتوب كه ما بر حسب اتفاق در بالا با آن مواجه شديم،«اطراف» است ـ نوعى يادداشت كه گاه، اگر نه هميشه، پيشاپيش فراهم شده بود. ۱ اينكه آيا شخص بايد از«اطراف» استفاده كند، موضوعى مورد اختلاف است. ابراهيم كوفى در حديثى مى گويد كه نوشتن«اطراف» اشكالى ندارد. ۲ در حديثى ديگر، شاگردش حمّاد آنچه را كه از او شنيده مى نويسد؛ واكنش ابراهيم اين است كه«به تو نگفتم ننويس؟». حمّاد پاسخ مى دهد:«اينها فقط اطراف است». ۳ در روايتى مشابه از اين حديث، ابراهيم حرف آخر را زده، استفاده آنچنانى از اطراف را محكوم مى كند. ۴ خارجةبن مصعب سرخسى (كه در سال 168درگذشت) نزد شعبه رفته، نوشته اى را نشان مى دهد. شعبه بر آنها نگريسته اظهار ناراحتى مى كند. خارجه به او اطمينان مى دهد كه اينها فقط«اطراف» است و شعبه در مورد آنها چيزى نمى گويد. ۵ در اينجا كاربرد «اطراف» به صورت موردى خاص معرفى شده است كه باز به تلويح بيانگر زمينه اى كلى از مخالفت با نگارش حديث است.
101ـ برخى از حديث ها كه نشان مى دهند«اطراف» پيشاپيش نوشته شده بود، به قرار زيراست: ابن سيرين همراه با«اطراف» نزد عبيده كوفى رفته از او پرسش هايى مى كند. ۶

1.مقايسه كنيد با: Schoeler, Mundliche Thora , pp. ۲۲۶, ۲۳۵. مفهوم دقيق اين اصطلاح در اين متن هاى كهن براى من كاملا روشن نيست(مقايسه كنيد با:Azmi, Studies, p. ۱۸۵، و پايين، بند۱۰۱).

2.جامع، ص۷۲، س۱۶: اسناد كوفى است.

3.سنن، شماره۴۶۴؛ و مقايسه كنيد با: علل، ج۲، ص۴۳۷، شماره۲۹۲۸. اسناد ديگر كوفى مشتمل است بر ابن عون بصرى. روايات مشابهى كه ابوزرعه(تاريخ، ص۶۷۵، شماره۲۰۴۱) و فسوى(معرفة، ج۲، ص۲۸۵، س۱۵) به دست داده اند، راويانى بصرى از ابن عون دارند.

4.طبقات، ج۶، ص۱۹۰، س۱۷، با يك راوى بصرى از ابن عون.

5.علل، ج۳، ص۲۴۰، شماره۵۰۵۵

6.«كنت ألقى عبيدة بالأطراف فأسئله»(جامع، ص۷۲، س۲۱؛ نيز، علل، ج۲، ص۷۸ به بعد، شماره۱۶۰۹؛ ص۳۷۵، شماره۲۶۷۳). در حديثى از ابن سعد(طبقات، ج۷/۲، ص۲۷، س۱۷)، از ابن عون پرسشى مهمل مى شود:«أليس أبومحمد عبيدة بالأطرأف؟»(باضمّه اى كه در عبيدة علامت گذارى شده). با توجه به روايات مشابهى كه هم اكنون گفته شد، مى توانيم بخوانيم:«أليس لقى محمدعبيدة بالأطراف» كه مقصود از«محمد»، ابن سيرين است. تنفر ابن عون به هنگام پاسخ به اين پرسش، به خوبى[نمايانگر] يك واكنش بصرى است.

صفحه از 71