شخص ناچار است شيوه ها و وسيله اى بيابد تا شفاهى گرايان را مخفى كند.
105ـ شايد در اينجا مفيدتر باشد كه نظريه خود را با نظريه شولر مقايسه كنم. هر دوى ما بر اساس اين فرض كار مى كنيم كه احتمالا مقادير زيادى از حديث ها جعلى است. ۱ اما شولر، به طرزى مهم، بيش از من مايل است كه وثاقت، يا دست كم كهن بودن تاريخ احاديث،را بپذيرد. دليل عمده اين امر، آن است كه وى روش «حلقه واسط» را پذيرفته است. ۲ بنابراين است كه شولر مايل است بر اساس تجربه و تحليل هاى اسنادى، ۳ ـ با احتياط زياد ـ به بازسازى تاريخى اختلاف نظر در يك دوران بپردازد كه من درباره آن،خاموشى گزيده ام. از اين رو، در نظر او، تاريخ منع نگارش را به طور مسلّم مى توان مربوط به آخرين ربع سده نخست دانست؛ ۴ همان طور كه برخى از حديث هاى به نفع نگارش نيز مربوط به همين تاريخ است. ۵ در ضمن، وى بر اين باور است كه بحثى مجدد راجع به اين مسئله، به احتمال زياد، حتى در تاريخى زودتر آغاز گشت. ۶ هرچند من خود نمى توانم چنين گاه شناسى يى را ثابت كنم،ولى مخالفتى جدى با آن ندارم.
1.به مثل، نك: نظريه اش نسبت به تاريخ حديث هاى نبوى له و عليه كتابت، آنچنان كه در Mundliche Thora ى او، صفحات ۲۴۶ـ ۲۴۹ خلاصه شده است.
2.نك: بالا، بند۱۶
3.نك: همان، ص۲۴۶ ـ ۲۴۹، درباره حديث هاى ۲/۱ تا ۴/۲
4.همان، ص۲۴۶(سخن گفتن از نخستين ربع سده هشتم ميلادى).
5.همان، ص۲۴۹(سخن گفتن از آغاز سده هشتم ميلادى).
6.همان، ص۲۴۹ـ ۲۴۶