مخالفان نگارش حديث در صدر اسلام(2) - صفحه 71

سوم .منشأ دشمنانگى مسلمانان با نگارش حديث

شقوق مختلف

106ـ منشأ دشمنانگى با نگارش كه در بالا تحليل شد، چيست؟ چندين شق مختلف خود را عرضه مى كنند كه هيچ يك از آنها را نمى توان طرد كرد. من آن شقى را كه به نظرم نويدبخش ترين مى نمايد، براى آخر وا مى گذارم.
107ـ در وهله اول، پرسش اين است كه: آيا در درون اسلام ،توضيحى بسنده براى اين دشمنانگى مى توان يافت؟ در حديث هاى مربوط، شمارى انگيزه براى مخالفت با نگارش ديده مى شود. ابراهيم نخعى به خطر تكيه كردن بر متن هاى مكتوب اشاره مى كند ۱ (شايد با اين اشاره ضمنـى كه منابع شفـاهـى به خودى خود بيشتـر درخور اعتمادند). اوزاعى از بى رونقى دانش، هنگامى كه به كتابها سپرده مى شود، و از اين خطر كه دانش با كتابت به دسـت نااهلان خواهـد افتاد ،اظهار تأسـف مى كند. ۲ مخالفت ويژه اى عليه نگارش عقيده شخصى هست. ۳ اما به اين نكته ها تنها توجهى حاشيه اى شده است.
آن انگيزه مخالفت با نگارش كه اغلب و به مراتب بيش از همه، مورد تصديق قرار گرفته، علاقه به محافظت از شأن بى همانندى قرآن است. ۴ بسيارى از حديث ها بازگوى

1.جامع، ص۶۸، س۸ و۹؛ طبقات، ج۶، ص۱۸۹، س۲۲؛ و نك: شولر، Mundliche Thora، ص۲۲۳، نكته(۳).

2.براى آگاهى از مأخذها، نك: بالا، بند۶۰، پانوشت۲۹۰؛ نيز شولر، همان، ص۲۲۳، نكته(۴)، و ص۲۲۶ به بعد.

3.نك: پايين، بندهاى۱۰۹ به بعد.

4.شولر، همان، ص۲۲۱ـ ۲۲۲ به بعد، نكته هاى(۱) و (۲)(مقايسه اى با يهوديت كه من در بخش بعد به آن خواهم پرداخت)؛ نيز مقايسه كنيد با: Wansbrough, Sectarian milieu, p. ۸۰.(اما اين سطور نيست كه شفاهى گرايى اسلامى«چيزى جز يك رسم» نباشد، اگر قصد وانسبرو از اين مطلب، انكار لوازم عملى اين اعتقاد باشد؛ به ويژه نك: بالا، بند۸۴).

صفحه از 71