بيست سال سؤال و علم اندوزى، به ميدان مبارزه پاگذارد؛ به كوفه آمد؛ ميراث حديثى شيعه را گردآورى كرد، به مدينه برد و بر امام زمان خويش عرضه كرد. او را مى توان قهرمان بزرگ عرضه حديث ناميد. مردى كه با پايمردى اش در ميدان انديشه، توانست صافى پالاينده ذخيره گرانبهاى شيعه باشد.
او پس از انكار دسته بزرگى از احاديث از سوى امام رضا(ع)، به طرد آنها پرداخت و نزاعى پايان ناپذير و گسترده را در همه عرصه ها با فريب كاران آغاز كرد؛ از اثبات اصل امامت امام رضا(ع) ۱ و عقايد شيعى، تا فقه و احكام عملى شيعه. او گرچه در اين راه رنجها ديد و تهمتها به جان خريد، ۲ امّا توانست به شيعيان، هشتمين چراغ هدايت و فرقان حقّ و باطل را بشناساند.
كشّى در احوال يكى از غاليان به نام مغيرة بن سعيد، مذاكره اى را گزارش كرده است كه زمينه و ضرورت عرضه اى چنين سترگ و پر رنج را تصوير مى كند. ۳ ما ترجمه قسمتى از آن را مى آوريم:
محمّد بن عيسى بن عبيد مى گويد: در مجلسى بودم. شخصى از اصحاب به يونس گفت: چرا اين قدر در حديث، سختگيرى مى كنى؟ چرا اين قدر به انكار احاديث مى پردازى؟ چه چيز تو را به ردّ احاديث وا مى دارد؟
يونس پاسخ داد: هشام بن حكم از امام صادق(ع) برايم حكايت كرد: هيچ حديث نسبت داده شده به ما را نپذيريد، مگر اينكه موافق قرآن و سنّت باشد، يا شاهدى بر آن در حديثهاى قبلى ما بيابيد؛ زيرا مغيرة بن سعيد در كتابهاى پدرم دست برد و در آنها احاديثى نهاد كه پدرم نگفته بود. پس تقوا بورزيد و آنچه مخالف گفته خدا و سنّت پيامبر است، بر ما نبنديد؛ چون ما سخن كه مى گوييم، گفته خدا و پيامبر را نقل مى كنيم.
1.همان، ج۲، ص۷۸۷، ۹۳۳و۹۳۴
2.همان، ج۲، ص۷۸۲ ـ ۷۸۶،۸۴۱، ح۱۰۸۳
3.همان، ج۲، ص۴۸۹و۴۰۱