عبدالجبار بن مبارك، از اهالى نهاوند است كه در جنگى اسير شده و سپس فرار كرده است. او حديثى مى شنود و آن را منطبق با وضعيتش مى يابد؛ از اين رو به خدمت امام جواد(ع) مى رسد و حديث را عرضه كرده، وضعيّت خود را شرح مى دهد. امام، حديث را تأييد و مشكل او را هم حل مى كند. ما در اينجا قسمتى از گزارش را مى آوريم:
۰.عبدالجبار بن المبارك النهاوندى:أتيت سيّدى سنة تسع ومأتين، فقلت له: جعلت فداك إنّى رويت عن آبائك أنّ كلّ فتح، فتح بضلال، فهو للإمام. فقال: نعم. ۱
۰.عبدالجبار بن مبارك نهاوندى مى گويد:در سال دويست و نه، به خدمت سرورم رسيدم و عرض كردم فدايت شوم، براى من از پدرانت روايت شده كه «غنايم جنگى» در زمان پيشوايان گمراه، براى امام عصر(ع) است. ايشان فرمود: آرى.
عبدالجبار پس از تأييد امام، خود را بنده ايشان مى خواند؛ سپس نسبت به ازدواج و حج و كسب و كارش از امام(ع) حلّيت مى طلبد و مدّتها بعد (و آن گونه كه خود مى گويد، به سال دويست و سيزده) به خدمت امام مى رسد و آزادى خود را مى گيرد. امام، آزادى او را مكتوب هم مى كند.
حضرت آية اللّه خويى(ره) به استناد نقل اين واقعه از سوى ابن شهر آشوب در احوال امام باقر(ع)، و دليلهاى ديگر، به گزارش كشّى اطمينان ندارد و بهتر آن مى داند كه اين عرضه را بر امام ابوجعفر محمد بن على الباقر(ع) بشمريم و نه امام ابوجعفر محمد بن على الجواد(ع). ۲ امّا با مراجعه به «قاموس الرجال» مى توان اطمينان يافت كه اين حديث برامام جواد(ع) عرضه شده است. ۳
چهار.
۰.محمد بن اسماعيل الرازى عن أبى جعفر الثانى(ع):قلت له: جعلت فداك، ما تقول فى الصوم؟ فإّنه قد روى أنّهم لايوفّقون لصوم. فقال: اما إنّه قد اجيبت دعوة الملك فيهم. فقلت: وكيف ذلك، جعلت فداك؟ قال: إنّ الناس لمّا قتلوا الحسين، صلوات اللّه عليه، أمر اللّه تبارك و تعالى ملكا ينادى: ايتها الأمّة الظالمة القاتلة عترة نبيّها، لاوفّقكم اللّه لصوم ولا فطر! ۴
1.رجال الكشّى، ج۲، ص۸۳۹، ح۱۰۷۶
2.معجم رجال الحديث، ج۹، ص۲۶۴، ح۶۲۴۷
3.قاموس الرجال، ج۶، ص۶۰، ح۳۹۴۸ و بنگريد به: ج۶، ص۶۶، ح۴۴۸۴
4.همان، ج۴، ص۱۶۹، ح۱ و بنگريد به: علل الشرائع، ج۲، ص۷۵