عرضه حديث بر امامان (2) - صفحه 153

گذشت. جلالت و بزرگى راوى، حتى اگر استادى چون ابو حمزه ثمالى باشد، مانع ترديد در حديث و عرضه آن نمى گردد.

دو.

۰.حمزة بن عبداللّه:كتبت فى ظهر قرطاس أنّ الدنيا ممثّلة للامام كفلقة الجوزة، فرفعته إلى أبى الحسن الرضا(ع) فقلت له: إنّ اصحابنا رووا حديثا ما أنكرته غير أنى احبّ أن أسمعه منك. فنظر فيه ثمّ طواه حتّى ظننت قد شقّ عليه؛ ثم قال: هو حقّ فحوّله فى أديم. ۱

۰.حمزة بن عبداللّه مى گويد:در پشت كاغذى نوشتم: دنيا براى امام، همچون پاره اى از گردوست. سپس آن را به امام رضا(ع) دادم و گفتم: دوستان ما حديثى روايت كرده اند كه انكارش نكرده ام؛ ولى مى خواهم آن را از شما بشنوم. امام بدان نگريست؛ سپس آن را پيچيد، به گونه اى كه گمان كردم اين پرسش بر او گران آمد. اندكى بعد گفت: آن حق است؛ از كاغذ به پوست منتقلش كن.

در پايان اين بخش، به نكته اى لطيف اشاره مى كنيم و آن عرضه خود احاديث «صعب مستصعب» بر امام صادق(ع) مى باشد. ۲

2ـ شك در دلالت و متن حديث

راويان بسيارى، افزون بر جستجو در سند روايت، به كاوش در متن آن نيز اهميت مى دادند. برخى از اينان، حتى روايتهايى معتبر يا مشهور را به جهت برداشت غير مطابق با منظور اصلى گوينده اش، برنمى تابيدند و به عرضه آن مى پرداختند. گاه نيز راوى به دنبال دقيق تر كردن تصور خود، تصحيح متن و يا درك بيشتر و بيشتر از حديث بود.

1.الاختصاص، ص۲۱۷ و بنگريد به بحارالأنوار،ج۲، ص۱۴۵، ح۱۱و ۱۲

2.بحارالأنوار،ج۲، ص۱۸۴، ح۷ و ص۱۹۵، ح۴۰

صفحه از 169