عرضه حديث بر امامان (2) - صفحه 154

2ـ1. فهم نادرست

احاديث نيز مانند آيات قرآن، گاه در گذر زمان از فضاى خود جدا مى شوند و مفهوم روشن و زوديابشان به معنايى دور و ترديدانگيز، تغيير مى يابد. اين تغيير مى تواند حاصل فراموشى يك معنا از چند معناى يك واژه يا يك تركيب هم باشد.
از اين رو، راويان انديشمند در برخورد اوّليه با اين احاديث، به فهم سطحى و ظاهرى خود اكتفا نمى كردند و حديث را همراه با ترديدهاى ذهنى شان به پيشوايان زمان خود عرضه مى كردند.

يك.

نمونه نخست اين راويان، عبدالمؤمن انصارى است. او كلمه اختلاف را در حديث «اختلاف امّتى رحمة؛ ۱ ـ اختلاف امّت من رحمت است»، تفرقه و چند دستگى مى فهمد و چون آن را مخالف قرآن و عقل مى يابد، نمى تواند آن را باور كند و ناگزير، آن را بر امام صادق(ع) عرضه مى كند و چون تأييد امام را مى شنود، مى گويد: «إن كان اختلافهم رحمة، فاجتماعهم عذاب؟! اگر اختلاف امّت رحمت باشد، اجتماع آنان، عذاب است!». امام در پاسخ، اختلاف را به معناى لغوى و نخست خود (يعنى آمد و شد) تفسير مى كند و گفته حضرت رسول(ص) را اشاره به آيه «نفر» ۲ مى داند؛ يعنى از شهرها به مراكز علم بيايند و بروند تا دين را فراگيرند و بياموزند؛ نه اينكه در آن اختلاف كنند. ۳

دو.

حسين بن خالد نيز به عرضه اى اين گونه پرداخته است. عبداللّه بن بكير از عبيد بن زراره از امام صادق(ع) حديثى را راجع به قيام پيش از نهضت حضرت مهدى(عج) براى حسين بن خالد نقل مى كند. ابن بكير، خود به جهت معناى غريبى كه از آن مى فهميده به حديث اعتماد نداشته است. حسين بن خالد حديث را اخذ و بر امام رضا(ع) عرضه

1.بحارالأنوار،ج۷۷، ص۱۶۶، ح۲

2.سوره توبه، آيه ۱۲۲

3.بحارالأنوار،ج۱، ص۲۲۷، ح۱۹

صفحه از 169