عرضه حديث بر امامان (2) - صفحه 160

أخبرت بذلك أصحابنا، فقالوا: أعطاك من جراب النورة. فرجعت إليه فقلت: إنّ أصحابنا قالوا: أعطاك من جراب النورة. فقال: ما أعطيتك من جراب النورة؛ علم بهذا أحد؟ قلت: لا. قال: فاذهب فأعط البنت الباقى. ۱

۰.سلمة بن محرز مى گويد به امام صادق(ع) عرض كردم:مردى پيش من مالى داشت و مرد و يك دختر و چند مولى (بنده هاى آزاد كرده) باقى گذاشت. امام فرمود: برو و به دختر، نصف مال را بده و بقيه را نگه دار. پس آمدم و به يارانم اين را گفتم؛ ولى آنها گفتند: از جراب نوره ۲ به تو عطا كرده است [تقيه كرده است]. پس باز گشتم و به امام گفتم: يارانمان مى گويند: از جراب نوره به تو عطا كرده است. امام فرمود: از جراب نوره به تو عطا نكرده ام. آيا كسى اين موضوع (بودن دارايى در پيش تو) را مى داند؟ گفتم: نه؛ فرمود: برو و بقيه دارايى را نيز به دختر بده.

گفتنى است كه امام از سلمه تقيه نكرده؛ بلكه براى او تقيه كرده است؛ زيرا اگر موضوع آشكار مى گشت، او مى بايست بر طبق حكم فقهى حاكمان وقت، نصف ديگر را به موالى مى داد و در حقيقت، نسبت به دختر، بدهكار مى گرديد. كلينى دو حديث با مضمونى مشابه همين روايت نقل كرده است؛ ولى راوى، عبداللّه بن محرز است. ۳
نمونه ديگرى كه آن هم كوشش راوى براى فهم جهت صدور است، پرسش معمّر بن يحيى بن سالم از امام باقر(ع) است. او روايات مختلف مردم از حضرت امير(ع) را در مورد احكام ازدواج و كنيزان، به گونه كلّى بر امام باقر(ع) عرضه مى كند و مى پرسد چرا

1.تهذيب الأحكام، ج۹، ص۳۳۲، ح۱۶

2.براى آگاهى از اين اصطلاح و تفسير آن به تقيه، بنگريد به گزارش مشابه كلينى از اين حديث در: الكافى(ج۷، ص۸۶، ح۳) و به مقاله استاد محمد رضا حسينى جلالى در شماره دوم فصلنامه عربى «علوم الحديث».

3.الكافى، ج۷، ص۸۷، ح۷ و ۹

صفحه از 169