حضرت در آنها تنها خود و پسرش را مخاطب قرار داده است؟ آيا ما نمى توانيم به آنها عمل كنيم؟ آيا عمومى نكردن خطاب، به جهت مدارا و تقيه بوده است و يا سببهاى ديگرى داشته است؟
امام(ع)، در جواب، سبب را هراس اميرالمؤمنين(ع) از مخالفت مردم دانسته است. ۱
4ـ دستيابى به اطمينان بيشتر
اگرچه جريان عرضه حديث، بيشتر به جهت سنجش درستى روايت و فهم آن صورت گرفته است، امّا گاه احاديث مستقيم و بدون اشكال را نيز براى اطمينان قلبى و زدودن وسواسهاى ذهنى بر امامان عرضه كرده اند.
نمونه بزرگ اين عرضه ها، گزارشى است كه عمر بن اذينه از اسماعيل بن فضل هاشمى نقل مى كند. اسماعيل، جهت پرسش از احكام ازدواج موقّت، به حضور امام صادق(ع) مى رسد؛ امّا ايشان او را به عبدالملك بن جريح رهنمون مى شود.
او نزد عبدالملك مى آيد و احاديثش را مى نويسد؛ امّا با وجود توصيه قبلى وتأييد ضمنى امام، نوشته هاى خود را به خدمت امام(ع) مى آورد و عرضه مى كند و آنگاه كه امام تصديق مى نمايد، دلش آرام مى گيرد. ۲ مى توان علّت وسوسه ذهنى اسماعيل هاشمى را، سنّى بودن عبدالملك بن جريح دانست؛ زيرا عبدالملك، مطابق گفته كشّى، از رجال اهل سنّت است؛ گرچه تمايل و محبّت شديدى نسبت به امام صادق(ع) داشته است. ۳
عرضه ديگر را ابوبصير نابينا صورت داده است. او و على بن ابى حمزه به حمّام مى روند. در آنجا على بن ابى حمزه، امام صادق را در حال ازاله موهاى زائد بدن (چون زير بغل) مى بيند و اين مطلب را براى ابو بصير مى گويد. ابو بصير از على مى خواهد كه او را به حضور امام ببرد تا خود بپرسد و حتى با تأكيد على بن ابى حمزه، از تصميمش منصرف
1.بحارالأنوار،ج۲، ص۲۵۲، ح۷۱
2.الكافى، ج۵، ص۴۵۱، ح۶
3.رجال الكشّى، ج۲، ص۳۹۰، ح۷۳۳