گفتگو با استاد محمّد واعظ زاده خراساني - صفحه 183

شد. با شهيد دكتر بهشتى مشورت كردم كه ايشان مرا به پذيرفتن آن، تشويق كردند؛ لذا تابستان همان سال به مشهد رفتم و از اول مهر در دانشكده الهيات مشغول تدريس شدم ( البته نام اين دانشكده در آن موقع، دانشكده معقول و منقول بود).خوب،از آنجا كه در حوزه،چه قبل از ورودم به دانشگاه و چه همزمان با آن،دروس مختلفى را(از قبيل «منظومه » و « مكاسب» و «كفايه » و...) تدريس مى كردم،در دانشكده هم درسهاى مختلفى بر عهده ام گذاشته مى شد: فقه، تاريخ فقه، تاريخ حديث، شرح حديث، تفسير قرآن، تاريخ تفسير، كلام، فلسفه و… .

علوم حديث: بفرماييد كه از چه زمانى و با چه علل، انگيزه ها و زمينه هايى، به پژوهشهاى حديثى روى آورديد؟

استاد واعظ زاده: پدرم ،حاج شيخ مهدى واعظ خراسانى، يكى از وعاظ بزرگ خراسان بود و به داشتن اطلاعات حديثى معروف بود. ايشان در منبر، ساده و روان صحبت مى كرد. ابتدا آيات و روايات مربوط به بحث را مى گفت و بعد هم داستانى نقل مى كرد.
ما در يك اتاق زندگى مى كرديم كه همان اتاق،كتابخانه ايشان بود. من همان موقع با خيلى از كتاب هاى حديثى مانند كتاب هاى صدوق، بحارالانوار، وسائل الشيعه،و... آشنا شدم. وقتى هم كه وارد حوزه شديم، از همان ابتدا مراجعات حديثى زيادى داشتم و علاقه مند به ريشه يابى و بررسى سير تاريخى مسائل بودم. اين علاقه ذاتى،با يازده سال حضور در درس فقه و اصول و رجال استاد بزرگ عصر، مرحوم آية اللّه العظمى بروجردى (كه از سال 1328 تا 1339 شمسى ادامه داشت) تقويت شد.
ايشان در درس، هر مسئله را از ريشه و اساس و از آغاز پيدايش آن بررسى مى كرد. ابتدا به قدر كافى، آيات مربوط به آن را مورد بحث قرار مى داد و سپس

صفحه از 197