گفتگو با استاد محمّد واعظ زاده خراساني - صفحه 194

أسانيد كتب الصدوق (كه بعضى كتابهاى صدوق است)، ترتيب أسانيد رجال الكشى، ترتيب أسانيد رجال النجاشى، ترتيب أسانيد فهرست الطوسى.
در اين سلسله، فقط سندهايى را كه اولش راوى مشترك است ذكر كرده اند و بعد، به ترتيب، همه سندهاى مشابه را. البته مرحوم آقاى نورى،محقق كتاب، مكرّرات را در آخر صفحه اشاره كرده اند. آقاى بروجردى، يك مقدمه خيلى مختصر و خوب و پرمغزى هم بر «اسانيد كافى» دارند. مقدمه اى هم «بر اسانيد تهذيب» داشتند كه متأسفانه به دست ما نيامد كه چاپ كنيم؛ پيدايش نكرديم؛ نمى دانم به چه كسى داده بودند. همين مقدمه را هم كه چاپ كرديم، در نسخه هايى كه به ما تحويل داده بودند، نبود. اين نزد آقاى پرويز صادقى بود كه ما ناچار شديم كتاب او را چاپ كنيم تا اين مقدمه را در اختيار ما بگذارد؛ چون گفته بود «تا كتاب مرا چاپ نكنيد، مقدمه را نمى دهم. وقتى كتابم چاپ شد و از چاپخانه بيرون آمد، يك نسخه به شما مى دهم». ما همين كار را كرديم و مقدمه را آقاى نورى با خط خوش نوشت و چاپ شد.
يك سلسله ديگر از كتابهاى آية اللّه بروجردى «طبقات» است؛ خيلى هم مختصر است. مثلا يك راوى را مطرح مى كند و مى گويد: عن فلان و فلان و فلان و هو عن فلان و فلان و فلان. بعد، طبقه بندى هم كرده است. اين طبقه بندى هم، به اين ترتيب، از مصطلحات خود آية اللّه بروجردى است. ايشان گاهى در درس مى فرمودند كه خود ايشان مثلا در طبقه سى و چهارم روات است يا مثلا شيخ طوسى در طبقه دوازدهم است. ايشان براى هر راوى، سى سال در نظر گرفته بود و بر اين اساس، طبقه بندى مى كرد. البته گاهى طبقه يك راوى را احتمال مى دادند و گاهى به طور قطع مى گفتند و چون به طور متوسط، دوره أخذ يا نقل حديث براى يك راوى، سى سال است، روات را به اين ترتيب طبقه بندى كرده بود. آن وقت، طبق همين اصل، مى گويند:«يحتمل أنّه من طبقة فلان» يا «كأنّه من طبقة فلان». گاهى هم به طور قطع مى گويد مثلا:«اينكه محمد بن

صفحه از 197