گفتگو با استاد محمّد واعظ زاده خراساني - صفحه 195

مسلم و زراره از طبقه پنجم اند، قطعى است». اسم طبقات را هم بد گذاشتيم؛ يكى «ترتيب الأسانيد» است وديگرى هم بايد باشد «رجال الأسانيد». اين طبقات، در حقيقت «رجال الأسانيد» است؛ يعنى رجال «كافى» را جدا كرده اند و طبقه هر كدام را مشخص كرده اند و اينكه: از چه كسى نقل مى كند؟ چه كسى از او نقل مى كند؟ و… . البته بعدا آية اللّه بروجردى تصميمشان اين بود كه از مجموع اين «ترتيب الأسانيد» و اين مجموعه اى كه خودشان درباره طبقات نوشتند، يك كتاب تهيه كنند و اين كار را هم شروع كردند. چند نفر را احضار كردند كه يكى هم بنده بودم. به هر كدام از ما يك كتابى دادند كه هرچه در آنجا راجع به فلان راوى نوشته شده، استخراج كنيم. براى اين كار، يك جلسه بيشتر تشكيل نشد. گويا ايشان ديدند اين كار به اين صورت، نمى شود. بايد يك نفر بنشيند و اين كارها را بكند. خودشان هم ديگر نمى رسيدند و نتوانستند.
به هر حال، ايشان يك اساسى را بنا گذاشتند كه خيلى مهم است. اين كار، يك سبكى است مثل سبك كارهاى امروزى كه با رايانه كار مى كنند. متأسفانه بعضى از اين كتاب ها از روى چاپ رحلى تهران استخراج شده بود كه مرحوم نورى، آنها را دوباره نوشت و خيلى زحمت كشيد و ترتيب داد. كيفيت انتخاب ايشان را هم من در مقدمه نوشته ام.
مرحوم حجة الاسلام و المسلمين ميرزا حسن نورى همدانى، دوست دانشمند و خوشنويس ما و از شاگردان آية الله بروجردى بود. پانزده سال زير نظر ايشان و با اشراف ايشان به كار تنظيم و تحرير و آماده سازى تأليفاتشان اشتغال داشت. او در پى سالها استفاده از محضر آقاى بروجردى، خودش از رجاليان خبره حوزه قم بود و در مكتب رجالى آيةالله بروجردى، وقوف بى نظير داشت تا جايى كه در زمان حيات استاد، اسانيد كتابهاى صدوق را (از همين مجموعه) شخصا نوشت و به نظر و تصويب ايشان رسانيد و بعد از رحلت ايشان هم در سال 1350شمسى، اسانيد «تهذيب» را به همان سبك نوشت و به كنگره هزاره شيخ

صفحه از 197