حرمت روايات را پاس بداريم - صفحه 266

«تقليد» همان گونه كه ريشه لغت آن نيز نشان مى دهد، به معناى به گردن افكندن و گردن بند زدن مى باشد. «سير» نيز عبارت است از تسمه يا بند چرمى. «اوتار» اگر جمع «وتر» (با فتحه حرف اوّل و دوّم) باشد، به معناى زه كمان مى باشد و اگر جمع «وتر» يا «وتر» (با سكون حرف دوم) باشد به معناى انتقام گيرى و زياده روى در آن است. به نظر ما دو فراز روايت درباره زنان و اسبها يك سياق دارد؛ ولى حتى اگر «تقليد» در قسمت اوّل روايت را به معناى «مهار كردن» بدانيم ـ چنان كه مترجم محترم آورده اند ـ امّا «تقليد» نسبت به «خيل» به معناى «مهار كردن» نيست و اشتباه فاحش تر، معادلى است كه مترجم براى جمله «ولا تقلّدوها الأوتار» ذكر كرده اند.
پيامبر اكرم(ص) در جمله نخست، ظاهرا همان توصيه اى را مى فرمايد كه در برخى روايات ديگر آمده است كه: «لاينبغى للمرأة أن تعطّل نفسها ولو أن تعلّق فى عنقها قلادة» ۱ و يا «لايجوز للمرأة أن تعطّل نفسها ولو أن تعلّق فى عنقها خيطا». ۲ منتها در روايت مورد بحث، خطاب با مردهاست كه زنانتان را هر چند با يك بند چرمى نيز شده، داراى گردن بند كنيد. اين، توصيه اى است در جهت توجه به حفظ ظاهر و زينت زن و نه تأكيدى بر ايجاد محدوديت و بستن آنها به طناب و اگر نشد به يك ريسمان نازك! سپس پيامبر اكرم(ص) توضيح مى فرمايد كه به گردن اسبها نيز (براى زيبايى) چيزى ببنديد. روشن است كه براى مهار اسب، به آن لجام مى زنند و نه قلاده. ۳

۰.۱۵ـ (حديث ۱۵۰) قال رسول اللّه(ص):بعثت والساعة كفرسى رهان يسبق أحدهما صاحبه باذنه، ان كانت الساعة لتسبقنى اليكم.

۰.پيامبر اكرم(ص) در اين حديث، كوتاهى فاصله زمان بعثت خود با زمان برپا شدن قيامت را به دو اسب مسابقه اى تشبيه مى فرمايد كه يكى از آن دو فقط به اندازه فاصله گوش به بعد، از ديگرى پيشى گرفته است.

1.وسائل الشيعة، ج۱۴، ص۱۱۸

2.همان، ص۱۶۲

3.المجازات النبوية، ص۲۵۷ـ۲۵۸ و نيز: بحارالأنوار، ج۶۴، ص۲۱۰

صفحه از 283