سيري در كتاب «الاخبار الدخلية»(2) - صفحه 294

است؛ بويژه تفسير كه نامنكر در آن اندك است. از كتابهاى«كوفى»، كتاب «استغاثة» به دست ما رسيده است كه در آن بسيارى از مسائل اجماعى را رد كرده و منكر شده است.«كافى» در باب«شأن انا انزلناه» خبرهايى از كتاب ابن حريش روايت كرده است كه از آنها معنا و مفهوم درستى به دست نيايد و نشانه هاى ساختگى بودنشان، چون آتشى است كه بر سر كوهى افروخته باشد.
از همين قبيل است روايات كسانى ديگر كه ابن الغضائرى از درك و فهمشان ايراد گرفته است؛ كلامشان در بردارنده مطالبى است كه خرده گيران نكته سنج، ناروا و مردود مى دانند و طبيعت آدمى از آن كراهت دارد و مى رمد و از نورانيّت كلام معصومين(ع)، چشم انداز زيبا و دل انگيز، عظمت و كمال، عزّ و شكوه و درخشش كلام معصومان (ع) در آنها نشانى ديده نمى شود. ۱
ياقوت، ابن الغضائرى را چنين وصف كرده است:
اديب فاضل تيزهوشى بود؛ خطّى داشت كه بر خطّ ابن مقله تنه مى زد و عيبهايش را مى نماياند. ۲
شيخ طوسى در مقدمه فهرستش، از ابتكار بى نظير ابن الغضائرى در نگارش دو اثر نفيس، مشتمل بر مصنفات و اصول شيعى ستايش كرده و آن را منحصر به فرد دانسته است. ۳
ابن الغضائرى(م425هـ)، از اعاظم علماى شيعه در قرن پنجم هجرى و از شيوخ محدثان اماميه و اجلاّى محققان، از شاگردان پدرش حسين بن عبيداللّه(م411هـ) و شريك بحث ابوالعباس احمد نجاشى(م450هـ) بوده است.
كتاب رجال او از منابع مهم كتب رجالى است و علامه حلّى در كتاب خود (خلاصةالأقوال)

1.قاموس الرجال، محمدتقى شوشترى، ج۱، ص۴۴۳

2.معجم الادباء، ياقوت الحموى، بيروت، داراحياء التراث العربى، ج۲، ص۲۰۲؛ قاموس الرجال، ۱/۴۴۶؛ ابن مقله از كسانى است كه در خط خوش به آنان مثل مى زنند.

3.الفهرست، ص۳۲

صفحه از 319