سيري در كتاب «الاخبار الدخلية»(2) - صفحه 298

خبر را صحيح نمى دانست و مى گفت كه آن از طريق محمّد بن موسى الهمدانى است ۱ و او دروغگو و ناموثّق بوده است؛ و هرخبرى كه آن شيخ ـ قدس اللّه روحه ـ، آن را صحيح نداند و به درستى آن حكم نكند، پس آن نزد ما نادرست و متروك است.
بنابراين، وقتى ابن الوليد كتابهاى استادان و شيوخ خود (سعد و صفّار) را چون حاوى غرائب ۲ بوده اند (و نه منكرات) روايت نكرده است، چگونه چنين كتابى ـ تفسير منسوب به عسكرى(ع) ـ را كه پر از منكرات است، روايت مى كند؟!!
درباره دقّت نظر فوق العاده ابن الوليد و تبعيّت شيخ صدوق از او، ذيل نام محمّدبن احمدبن يحيى در«رجال نجاشى» سندى بسيار مهم و نفيس وجود دارد كه در آن استثنائات ابن الوليد در روايت او از احمدبن محمدبن يحيى و تبعيت شاگردش شيخ صدوق از وى منعكس شده است:
و كان محمّدبن الحسن بن الوليد يستثنى من رواية محمّدبن أحمدبن يحيى،[1] ما رواه عن محمّدبن موسى الهمدانى،[2] و ما رواه عن رجل،[3] أو يقول بعض أصحابنا،[4]أو عن محمّدبن يحيى المعاذيّ،[5] أو عن أبي عبدالله الرازىّ الجامورانيّ،[6] أو عن أبي عبدالله السيّارى،[7] أو عن يوسف بن

1.محمّدبن موسى بن عيسى ابوجعفر الهمدانىّ السمّان، قمى ها با نسبت دادن وى به غاليگرى، تضعيفش كرده اند و ابن الوليد پيوسته مى گفت:«او حديث جعل مى كند». ابن الغضائرى درباره او گفته است:«او راوى ضعيفى است كه از ضعفا نقل مى كند. شايسته است حديث او به عنوان«شاهد» آورده شود، نه مستقلا. قمى ها مردودش دانسته و از «نوادرالحكمة»، روايات او را مستثنا نموده اند». ابن الوليد از رواياتش، روايتهاى محمدبن موسى را استثنا كرده بود و اعتقاد داشت كه كتابهاى زيد زرّاد و زيد نرسى، ساخته محمد بن موسى است. ابن الوليد در رواياتى كه از محمّد بن احمد بن يحيى نقل مى كرد، روايات محمدبن موسى را كنار گذارده بود. (رجال النجاشى، ص۳۳۸، ش۹۰۴ و ص۳۴۸، ش۹۳۹؛ معجم رجال الحديث، ابوالقاسم موسوى خويى، چاپ چهارم، قم، مركز نشر آثار شيعه، ۱۳۶۹ش، ج۱۷، ص۲۸۲ و ۲۸۳)

2.غرائب، جمع غريب است و اقسامى دارد: ۱ ـ غريب الاسناد، ۲ ـ غريب المتن. در معناى غرائب و اقسام آن، بنگريد به: دراية الحديث، ص۵۲و۵۳

صفحه از 319