سيري در كتاب «الاخبار الدخلية»(2) - صفحه 305

برايش جعل كردند كه در آن آمده بود: «مهدى، كند زبان و در سخن گفتن درمانده است»! و چون نام مادرش هند بود، خبرى ساختند مبنى بر اينكه نام مادر مهدى، سه حرف دارد: اوّل آن «هاء» است و آخرش «دال»! ۱
از دلايل الحاقى بودن فقره «و پدرش، همنام پدرم» به اصل خبر، روايت حذيفه و زرّ بن عبداللّه و همچنين ابن عمر با سندهايى ديگر، بدون اين فقره اضافى است كه ابونعيم هم آن را روايت كرده است.
گنجى شافعى گويد:
ترمذى، خبر را بدون اين فقره نقل كرده است. ۲
فصل چهارم. احاديث گوناگون پراكنده:
1) در «كتاب سليم بن قيس هلالى»، و در «ارشاد القلوب» ديلمى به نقل از سليم آمده كه وى از محمّد بن ابى بكر چنين شنيده است:
هنگام وفات پدرم، بر بالين او بودم و پيوسته اين جمله را از او مى شنيدم: «ويل لى، ويل لى؛ واى بر من! واى بر من!» عايشه، عبدالرحمان بن ابى بكر و عمر، جهت وضو گرفتن براى اقامه نماز ميّت بيرون مى شوند و محمد بن ابى بكر به پدرش مى گويد: پدرجان! بگو «لا إله الاّ اللّه». پدر پاسخ مى دهد: نمى گويم و هرگز نتوانم گفت، تا بميرم و به آتش در شوم و به تابوت اندر. او همچنان «واى بر من!» مى گفت و براى خود هلاك و مرگ مى طلبيد تا بمرد و من پلكهايش را بستم.
عمر وارد شد و پس از دانستن ما وقع، گفت: هرآنچه گفته هذيان بوده. شما خود مى دانيد، خانواده اى هستيد كه وقت مردن هذيان مى گوييد!

1.همان.

صفحه از 319