سيري در كتاب «الاخبار الدخلية»(2) - صفحه 309

داشته، بديهى و روشن است.
3ـ در خبر آمده است كه ديدگان ابن عباس در اثر تكان وضربه بال جبرئيل به اين سبب كه فرموده على(ع) را درباره ليلة القدر ـ و عرضه امور بر دوازده تن امام معصوم در آن شب ـ نپذيرفته بود، نابينا شده است؛ حال آنكه مسعودى نوشته است: «ابن عباس، آن قدر بر على و حسن و حسين(ع) گريست تا نابينا شد». مى پرسيم چرا جبرئيل چشم دشمنان على(ع) را كور نكرد ـ و يك راست به سراغ شيفته اهل بيت رفت ـ و پيشاهنگ حاميان على(ع) را نابينا كرد آن كه پس از معصومان(ع)، نافذترين زبان و بيان را داشت؟! چرا معاويه را كور نكرد؛ همو كه بنى هاشم را به كورى نسبت مى داد و نكوهش مى كرد؟!
در معارف ابن قتيبه آمده است:
سه تن، يكى پس از ديگرى بينايى خود را از دست دادند: عبدالمطلب، پسرش عباس و عبداللّه بن عباس (جدّ، پدر و نوه)؛ از اين رو، معاويه به ابن عباس مى گفت: «شما بنى هاشم از ناحيه چشم، كارتان عيب دارد و كور مى شويد» و ابن عباس بدو پاسخ مى داد: «و شما بنى اميه از ناحيه دل، كارتان خراب است و كور دليد». ۱
4ـ ابن عباس با اميرالمؤمنين على(ع) كاملا نزديك و صميمى بوده است؛ به اين دليل كه معاويه پس از ماجراى حكميّت در جنگ صفّين، فرمان داد تا در كنار على(ع)، حسنين(ع) و مالك اشتر(رض)، ابن عباس را هم در قنوت نمازها نفرين كنند. ۲
5ـ عبارتهاى اين خبر، مختل و از هم گسيخته اند؛ چنان كه نمى توان از آن معناى مشخصى دريافت.پايين ترين عوام الناس هم اين گونه سخن نمى گويد؛ چه رسد به امامان كه پيشوايان كلام اند و درخت تناور سخنورى در ميان آنان ريشه دوانده و به برگ و بار

1.الأخبارالدخيلة، ص۲۳۶؛ المعارف، عبداللّه بن مسلم بن قتيبه دينورى(۲۷۶)، چاپ اول، بيروت، دارالكتب العلمية، ۱۴۰۷هـ، ص۳۲۵

2.همان، ص۲۳۶ و ۲۳۷

صفحه از 319