سيري در كتاب «الاخبار الدخلية»(2) - صفحه 310

نشسته است. ۱
متأسفانه، اين اختلال، به اين خبر منحصر نيست؛ بلكه تمام خبرهاى اين باب كه نه خبر است با يك سند ۲ و از كتاب ابن حريش روايت شده اند، مختل و از هم گسيخته اند.
«و يكى از علايم وضع و جعل حديث، آن است كه در الفاظ حديث غلطهايى از لحاظ قواعد ادبى مشاهده شود يا ركاكتى در ناحيه معنا وجود داشته باشد؛ زيرا از پيامبر كه فصيحترين عرب و همچنين از امامان شيعه كه سرآمد فصحاى عرب اند، جمله اى نادرست يا معناى زننده و ركيك صادر نمى گردد؛ بنابراين نورانيّت حديث، چون روز آشكار است». ۳ حال آنكه در خبر مربوط به ابن عبّاس ـ اخبار ديگرش بماند ـ موارد متعددّى از غلطهاى ادبى و معانى سست و زننده وجود دارد. براى مثال در آغاز خبر از قول امام صادق(ع) درباره امام باقر(ع) آمده است:
آنچنان خنده اش گرفت و براى خنداندن اطرافيان، خود را به خنده واداشت كه چشمش پر آب گشت؛ تو گويى كه در اشك غرق شده است! بعد رو به اطرافيان كرد و گفت: مى دانيد چه چيزى مرا به خنده انداخته است؟ گفتند: نه، نمى دانيم. گفت: اينكه ابن عباس ادعا كرده از كسانى است كه مشمول اين آيه اند: الذين قالوا ربنا اللّه ثم استقاموا. ۴
6ـ از خبر، چنين فهميده مى شود كه محاجّه امام باقر(ع) با ابن عباس، در دوران امامت

1.قال الامام عليه(ع):«و انّا لأمراء الكلام، و فينا تنشّبت عروقه و علينا تهدّلت غصونه: ما اميران گفتاريم. سخن ـ به تعليم ما ـ ريشه دوانيده و شاخه هاى خود را بر سر ما…[آويخته است]».(نهج البلاغه، ترجمه شهيدى، خطبه۲۳۳)

2.سند واحد در اخبار نه گانه، از اين قرار است: محمّدبن أبى عبداللّه و محمّدبن الحسن، عن سهل بن زياد و محمّدبن يحيى، عن أحمدبن محمّد جميعا، عن الحسن بن العبّاس بن الحريش، عن أبي جعفرالثانى(ع).(الكافى، ج۱، ص۲۴۲)

3.درايةالحديث، ص۹۱

4.الكافى، ج۱، ص۲۴۷ و نيز بنگريد به: مرآةالعقول، محمدباقر مجلسى، چاپ دوم، دارالكتب الاسلامية، ۱۳۳۶ش، ج۳، ص۷۴

صفحه از 319