كتابشناسي كتابهاي الوافي، وسائل الشيعة و بحارالأنوار - صفحه 145

فيض در كتاب هاى فقهى و حديثى خود، مانند الوافى و معتصم الشيعة و مفاتيح الشرائع ترتيب نوينى پيش گرفت و با ادغام پاره اى از ابواب در برخى ديگر و جابه جا كردن آنها تدوين جديدى براى فقه وحديث پديد آورد. وى با الهام از شيوه غزالى در احياء علوم الدين، فقه را در دو بخش قرار داد: يكى در فن عبادات و سياسات و ديگرى در فن عادات و معاملات. ۱ چون اين ترتيب غير از ترتيب معمول در كتاب هاى فقهى و حديثى بود و دشوارى هاى ويژه اى داشت، آثار فيض از جمله الوافى مورد اقبال كامل قرار نگرفت. ۲

1.مقدمه اى بر فقيه شيعه، ص ۲۲.

2.به عنوان مثال: ملامحسن فيض كاشانى در مقدمه الوافى كتب اربعه رامورد نقد قرار مى دهد و ضرورت تدوين يك كتاب حديثى را اعلام مى دارد. وى ضمن آنكه كتاب الكافى را به خاطر در بر داشتن اصول و خالى بودن از زوايد، شريف ترين، موثق ترين، كامل ترين و جامع ترين كتب اربعه مى داند، مشكلات زير را براى آن بر مى شمارد: ۱. در ذكر بسيارى از احكام سستى به عمل آمده و باب هاى آن تمام و كامل نيست. ۲. بسا به ذكر يكى از دو طرف روايات ـ كه شبهه تعارض در مورد آنها وجود دارد ـ بسنده شده وخلاف آن نيامده است. ۳. مبهمات و مشكلات احاديث بدون شرح رها گرديده است. ۴. در برخى از كتب و ابواب و روايات آن ترتيب نيكويى به كار نرفته است. و بسا حديثى در غير باب آن آمده است(الوافى، ج۱، ص۵، مقدمه مصنف). فيض در ادامه به مشكلات كتاب من لايحضره الفقيه مى پردازد و مى گويد: كتاب فقيه در بيشتر موارد ياد شده مانند الكافى است؛ جز اينكه: ۱. از احاديث مربوط به اصول عقايد خالى است. ۲. ابواب و فصول بيشترى را جاانداخته است. ۳. چه بسا در آن، حديث با كلام مؤلف اشتباه مى شود و سخن وى در دنباله حديث با حديث خلط مى شود. ۴. احاديث مرسل آن بسيار و اسناد مورد اهمال آن نيز فراوان است(همان). مؤلف الوافى درباره تهذيب الاحكام نيز چنين اظهار نظر مى كند: تهذيب الاحكام گرچه جامع احكام است و تقريباً تمام احاديث احكام در آن وارد گرديده، لكن از جهت خالى بودن از احاديث مربوط به (اصول) عقايد مانند فقيه است. وى علاوه بر اين، به مشكلات زير در كتاب تهذيب الاحكام اشاره مى كند: ۱. اشتمال بر تأويلات دور از واقع و جمع نادرست ميان روايات متعارض. ۲. جدا كردن احاديثى كه جا دارد يكجا گرد آيد و كنار هم آوردن احاديثى كه شايسته است جدا شود. ۳. قراردادن بسيارى از اخبار در محل نامناسب و كوتاهى در ذكر احاديث در جاى خود. ۴. داراى تكرارهاى ملال آور و طولانى كردن باب ها با عنوان هاى كوتاه و مخل مقصود. وى مى گويد: الاستبصار نيز پاره اى از تهذيب الاحكام است كه از آن استخراج گرديده و به ذكر اخبار مخالف و معارض اقتصار ورزيده و در جمع بين آنها ـ با استمداد از (احاديث قريب و غريب) كوشيده است. صاحب الوافى در ادامه از تلاش مشايخ سه گانه در نقل احاديث و گردآورى اخبار پراكنده قدردانى مى كند و مى گويد: انصاف اين است كه جمع ميان آنچه انجام داده اند و آنچه واگذاشته اند كارى ناممكن بلكه از توان بشر خارج است. به هر حال آنها وظيفه خود را انجام داده اند و آنچه باقى مانده بر عهده آنان نبوده است(همان، ص ۵ ـ ۶).

صفحه از 164