جايگاه عقل و مقتضيات آن در اعتباربخشي گفتارهاي ديني - صفحه 85

كردارهاى منسوب به بزرگان دين با آن معلوم مى گردد و صحيح و سقيم آنچه كه به دين نسبت داده شده، بدان سنجيده مى شود و برخى از اين احاديث در تعظيم اين نيروى سرنوشت ساز بشرى تا آنجا پيش رفته اند كه آن را در عرض انبيا و ائمه(ع) قرار داده اند. در پى، برخى از احاديثى كه، به طور صريح، به جايگاه والا و محورى عقل در امور دينى و غير دينى بشر اشاره دارد، ذكر مى شود.
از پيامبر(ص) نقل شده است:
«انما يدرك الخير كله بالعقل ولا دين لمن لا عقل له؛۱قوام المرء عقله ولا دين لمن لا عقل له؛۲استرشدوا العقل ترشدوا ولا تعصوه فتندموا؛۳
براى هر چيز ابزارى است و ابزار مؤمن عقل اوست. براى هر چيزى مركبى است و مركب آدمى عقل اوست. و براى هر چيز هدفى است و هدف عبادت عقل است. براى هر گروهى چوپانى است و چوبان موبدان عقل است. براى هر تاجرى كالايى است و كالاهاى اهل سير و سلوك عقل است. براى هر خرابى آبادانىِ است و آبادانى آخرت عقل است. براى هر سفرى خيمه اى است كه بدان پناه برده مى شود و خيمه مسلمانان عقل است؛ ۴

1.وسائل الشيعة الى معرفة المسائل الشريعة، محمد بن حسن حر عاملى، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، قم: دوم، ۱۴۱۴ ق، ج ۱۱، ص ۲۰۹؛ مكارم الاخلاق، عبداللّه بن عبيد ابن أبى الدنيا، تحقيق: مجدى سيد ابراهيم، بى جا: مكتبة القرآن، بى تا، ص۴۴ . (در منابع شيعه بدون سند است).

2.الجامع الصغير، عبدالرحمن بن أبى بكر سيوطى، بيروت: دارالفكر، اول، ۱۴۰۱ ق، ج۲، ص ۲۶۰؛ كنزالعمال، على بن حسام الدين متقى هندى، تحقيق: شيخ بكرى حيانى، بيروت: مؤسسة الرسالة، بى تا، ج۳، ص ۳۷۹؛ بحارالأنوار، محمدباقر مجلسى، بيروت: مؤسسة الوفاء، دوم، ۱۴۰۳ ق، ج۱، ص ۹۴؛ وسائل الشيعة، ج۱۱، ص ۲۰۸ (در منابع شيعه بدون سند آمده است). برخى اين حديث را در اصل، قول ابن جريج يكى از رجال اين حديث، نسبت داده اند (كتاب العقل وفضله، عبداللّه بن عبيد ابن أبى الدنيا، تحقيق: لطفى محمد الصغير، رياض: دارالراية، اول، ۱۴۰۹ ق، ص ۶۹)، نه قول پيامبر (ص) و برخى نيز آن را منكر در متن و سند دانسته اند (الكامل فى ضعفاء الرجال، عبداللّه ابن عدى جرجانى، تحقيق: سهيل زكار، بيروت: دارالفكر، سوم، ۱۴۰۹ ق، ج۳، ص۱۰۱) اما گفته نشده كه چرا از نظر متنْ منكر است.

3.الجامع الصغير، ج۱، ص ۱۴۹؛ كنزالعمال، ج۳، ص ۴۰۹ ـ ۴۱۰؛ بحارالأنوار، ج۱، ص ۹۶؛ وسائل الشيعة، ج۱۱، ص۲۰۷(با تعابير نزديك به هم). (در منابع شيعه بدون سند است). برخى رجال اين حديث را تضعيف كرده و حديث را منكر شمرده اند (ميزان الاعتلال، محمد بن احمد ذهبى، تحقيق: على محمد بجاوى، بيروت، دارالمعرفة، اول، ۱۳۸۲ ق، ج۲، ص۶۲۸؛ لسان الميزان، احمد بن على ابن حجر عسقلانى، بيروت: مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، اول، ۱۳۹۰ ق، ج۴، ص ۳۱، ۲۸۳)، با اين كه متن معناى منكرى ندارد.

4.بحارالأنوار، ج۱، ص۹۵؛ مستدرك الوسائل، حسين بن محمد تقى نورى، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، قم: اول، ۱۴۰۸ ق، ج۱۱، ص ۲۰۶، اين حديث در منابع شيعه بدون سند آمده است و در منابع اهل سنت با اندكى تفاوت (بغية الباحث عن زوائد مسند الحارث، على بن أبى بكر هيثمى، تحقيق: مسعد عبدالحميد محمد سعدنى، بى جا: دارالطلائع، بى تا، ص۲۵۷). اين احتمال هست كه شيعيان اين حديث را از اهل سنت با اندكى تصرف مورد استناد قرار داده باشند؛ چه اين حديث نزد شيعيان بدون سند ذكر مى شود. اگر لفظ المجتهدين به معناى مصطلح خود باشد، در اصل حديث به طور قطع تصرف شده است.

صفحه از 91