اين دست را نيز با همان اسناد و واسطه روايت نموده است.
با توجّه به اينكه شيخ در الفهرست مى گويد تمام كتب و روايات ابن عيّاش را جماعتى از اصحاب ما از او برايم اخبار نموده اند، ۱ و در ميان اين گروه از مشايخ شيخ، امثال شيخ مفيد و ابن عبدون و ابن ابى جيّد و حسين بن عبيداللّه غضايرى حضور دارند، ۲ هردو فرض نقل بى واسطه يا با واسطه شيخ از ابن عيّاش از نظر اعتبار مساوى است، گرچه قراينى اين احتمال را قوّت مى دهد كه علّت حذف وساطت اين مشايخ در روايت اين باشد كه شيخ، به خاطر اعتماد بر اسناد مزبور و تكرّر ذكر آن در ساير روايات و نيز تصريح به آن در مشيخه خويش، نيازى به ذكر اِسناد خود به كتاب ابن عيّاش نمى ديد، لذا چنين تعليقى در اسناد در حكم اتّصال آن است. ۳
سقط زيارت امام(ع) از زيارة الشهداء
در مصادر ياد شده آمده است:
عبد المنعم بن النعمان... قال: خرج من الناحية سنة اثنتين وخمسين ومائتين إليّ... فكنت استأذن في زيارة مولاي أبي عبد اللّه عليه السلام وزيارة الشهداء رضوان اللّه عليهم، فخرج اليّ منه....
مطابق اين عبارت، موضوع در خواست عبد المنعمْ زيارت امام حسين(ع) و ياران شهيد آن حضرت بود و حال آنكه اين زيارت تنها مربوط به شهداست. با توجّه به ميزان اهمّيت و تأكيدى كه اهل بيت(ع) براى زيارت سيّدالشهداء(ع) قايل بودند، مى توان با اطمينان گفت كه زيارت حضرت اباعبداللّه الحسين(ع) از صدر اين روايت افتاده است.
حال، آيا آن قطعه افتاده به طور مستقلّ به عنوان يكى از زيارات امام حسين(ع)، بدون اسناد به معصوم(ع)، نقل شده است يا اتفاقاتى ما را از دسترسى به آن محروم نموده باشد، احتمالاتى هستند كه هنوز پاسخى علمى و قابل اعتماد برايش نداريم.
البتّه ممكن است كسى اين احتمال را نيز مطرح نمايد كه متن سقط شده همان متن زيارت
1.الفهرست، ص ۸۰، رقم ۹۹.
2.ر. ك: تهذيب المقال، ج۳، ص۳۸۱.
3.بلكه، با توجّه به اشتهار كتب ابن عيّاش و مؤلّف آن، نشان از مفروغ عنه بودن كتاب مأخذ روايت دارد، همچنان كه امروز روايات كتب اربعه و وسائل الشيعة را بدون ذكر اسناد، به مؤلّفان آنها نسبت مى دهيم.