اعتبار سندي زيارت هاي ناحيه مقدسه - صفحه 57

استنادش به امام زمان و يا حدّاقلّ به يكى از امامان سه گانه يادشده(ع) پذيرفتنى نيست، مگر آنكه كسى در دلالات جز صراحت را حجّت نشمارد و طريقه عُقلاء و همه اصوليان را در حجّيت ظهور انكار نمايد!!!
مضافاً، در اين ايراد اساساً عنايتى به شخصيت و مسئوليت نوّاب خاصّ امام زمان(ع)نشده است؛ زيرا لازمه منصب نيابت و باب امام(ع) بودن، رساندن اوامر و توقيعات و اجراى فرامين آن حضرت و اطاعت محض از حضرتش است، و آنان نيز در اين باره كمترين نافرمانى اى نداشتند، و گر نه در چنان منصبى باقى گذاشته نمى شدند، مگر آنكه بر خلاف دلايل روشن عقل و نقل و ضروريات تشيّع ـ العياذ باللّه ـ به انكار علم و آگاهى حجّت خدا برآييم و بگوييم امام عصر(ع) از خود رأيى آنان مطّلع نمى گشت!!! يعنى ناحيه مقدَّسه پيشواى صالحان و مظهر علم و احاطه الهى را در حدّ بيت برخى و نوّاب آن حضرت(ع) را نيز در حدّ بعضى نفوذى ها تنزّل دهيم!!! چيزى كه با عقل و نقل و ضروريات تشيّع سازگارى ندارد.
امّا درباره اين سخن كه «نبايد از آن فهميد كه صددرصد از خود امام صادر شده است و وقتى مى توان با اطمينان گفت كه فلان مطلب از خود امام صادر شده است، كه يا آن مطلب به خطّ و امضاى شخص امام باشد و يا دو نفر شاهد عادل بگويند: ما خود، آن را از دهان امام شنيديم، و يا بگويند: ما خود، آن را به خط و امضاى امام ديديم»، بايد گفت كه ظاهراً ميان مورد حجّيت خبر واحد با موارد لزوم اقامه بيّنه و شهود عادل كه در دعاوى و موارد ملحق به آن لازم مى آيد خلط شده است، و گر نه در حجّيت خبر، نه تعدّد شرط است و نه علم و اطمينان، بلكه اگر حجّت تعبّدى يا عقلايى اقامه گردد، كافى خواهد بود.
با عنايت به آنچه گفته شد، پاسخ اين ايراد نيز روشن مى گردد، كه «او نگفته است: آن بابى كه اين زيارت را به ديگران منتقل كرده است كيست؟ او معلوم نكرده است كه آن باب نامعلوم قابل اعتماد بوده است يا نه؟»؛ زيرا روايت، دلالت و ظهور دارد بر اينكه مراد از «الأبواب» در عبارت «خرج من الناحية عليه السلام إلى أحد الأبواب» يكى از نوّاب چهارگانه است. وانگهى رجاليان و ديگر عالمان شيعه همگى اجماع و اتّفاق دارند بر اينكه تمامى نوّاب چهارگانه در اوج طهارت نفس و وثاقت هستند و تاكنون كسى از اصوليان را نديديم كه در اعتبار علم اجمالى از اين دست و اينكه مراد از أحد الأبواب كدام يك از نوّاب باشند، كمترين تشكيكى نموده باشند؛ «إنَّ هذا لَشَيئ?عُجاب».
اشكال چهارم. دستور العملى بودن زيارت، اشكال ديگرى كه متوجّه اين زيارت شد،

صفحه از 65