امينان وحي - صفحه 307

2. رسايى معنا در ترجمه، نبايد كمتر از متن اصلى باشد.
3. ترجمه و متن اصلى، از نظر جلا و خفا بودن يكسان باشد؛ زيرا شارع در خطابات خويش، محكم و متشابه و جز آن را دارد كه در ترجمه بايد ملاحظه شود.

ادله جواز نقل به معنا

1. قرآن: خداى سبحان در قرآن كريم، يك داستان را با الفاظ مختلفى آورده است و بديهى است كه داستان مذكور و واژگان گفته و شنيده شده در آن، يا به گويش عربى نبوده و يا بيش از يك عبارت گفته و شنوده نشده است؛ ولى در قرآن همان يك داستان با الفاظ مختلفى آورده شده است.
2. سيره عقلا: عقلا در محاورات روزانه خويش بر آن اند كه مراد خويش را به ديگران بفهمانند و خصوصيت خاصى براى لفظ لحاظ نمى كنند. و شارع هم اين سيره عقلا را امضا كرده و خود روش جديدى ارائه نكرده است.
3. سنّت:
يييى 1/3. عن محمد بن مسلم قال: قلت لأبى عبداللّه عليه السلام أسمع الحديث منك فأزيد و أنقص؟ قال: إن كنت تريد معانيه فلا بأس. ۱
جناب مولا صالح مازندرانى در شرح اين حديث مى نويسد:
اين حديث صحيح بوده و حجّتى است براى قائلين به جواز نقل به معنا؛ آنان كه جايگزينى الفاظ مترادف را به جاى هم، جايز دانسته اند و ميان اينكه اين الفاظ مترادف از يك لغت (و گويش) باشند يا از لغات ديگر، فرقى قائل نشده اند. ۲
با دقت در روايت، به دست مى آيد كه اگر حق معناى روايت ادا گردد، نقل آن به الفاظ ديگر بى اشكال است.
يييى 2/3. داود بن فرقد قال: قلت لأبى عبداللّه عليه السلام إنى أسمع الكلام منك فأريد أن

1.كافى، ج ۱، ص ۵۱، ح ۲.

2.شرح مولا صالح مازندرانى، ج ۲، ص ۲۱۰، ح ۲.

صفحه از 330