بررسي سند چند حديث مشهور(2) - صفحه 48

آنچه بيهقى در السنن الكبرى ذكر كرده، چيزى همانند عبارت مورد بحث را نيافتيم. بيهقى گويد:
باب آنكه گويد مغرور به مهر برمى گردد و بهاى فرزندان برعهده آن كسى است كه او را فريفته است. شافعى ـرحمه الله ـ گفته است: عمر، على و ابن عباس ـ رضى اللّه عنهم ـ درباره مغرور قضاوت كرده اند كه مهر بر آنكه او را فريفته برمى گردد. ۱
در خور نگرش است كه شافعى آن را به عنوان روايت نقل نكرده، بلكه به مثابه حكمى دانسته كه افراد ياد شده به آن حكم كرده اند و از ميانشان، امير مؤمنان(ع)، در خصوص بازگشت به مهر، آن را روايت كرده است.
چنان كه مى دانيد، اين سخن بر پايه نظريه آنان، يعنى حجت بودن عمل صحابى استوار است؛ به خلاف آنچه شيعه در غير اميرمؤمنان(ع) بر آن باور دارد.
مى توان گفت كه علت اعتماد محقق كركى به گفته شافعى، پس از اين فرض كه سخن او پايه اين عبارت است، با اين نگرش كه آنچه از شافعى حكايت شده، در همان باب تدليس ـ كه محقق، اين عبارت را در آن به معصوم(ع) نسبت داده ـ وجود دارد، اين است كه بازگشت زيان ديده به زيان كار به اقتضاى پاره اى از روايات شيعه است كه بزرگان در سخنان خود به آن اشاره كرده اند؛ گرچه ديگران در امكان برگرفتن اين قاعده از آن روايت ها مناقشه كرده اند و به اينكه آن را از امير مؤمنان(ع) حكايت كرده اند.
در اينجا روايتى هم هست كه بر جواز تمسك به آنچه عامه از امير مؤمنان در برخى از حالات روايت مى كنند، دلالت مى كند. اين، همان است كه شيخ طوسى در العدّة به شيوه مرسل از امام صادق(ع) روايت كرده كه فرمود:
هرگاه رخدادى براى شما پيش آمد كه حكمش را در روايت ما نمى يابيد، به آنچه عامه از على(ع) نقل كرده اند، بنگريد و بدان عمل كنيد.۲
با ملاحظه همه اين مطالب، احتمال استناد او در اين نسبت، به عبارت حكايت شده از شافعى، پس از فهميدن عموم از آن و القاى خصوصيت مورد، تقويت مى گردد.
در اين صورت، پس از نيافتن اين عبارت در كتاب هاى حديثى و تصريح همه اين بزرگان به نيافتن آن يا روايت نبودنش و مرسل دانستن آن از سوى فقيهان در حديث، مرسل شمردن آن بسنده نيست؛ چنان كه در سخن آيه الله مكارم شيرازى گذشت. روشن شد كه اين عبارت، مشهورى بى پايه است.

1.السنن الكبرى، ج ۷، ص ۲۱۹.

2.العدة فى اصول الفقه، تحقيق: محمدرضا انصارى قمى، ج ۱، ص ۱۴۹.

صفحه از 43